يکشنبه ۱ مهر
|
|
تا وقتی باز ببینمت ،
آرام نمی نشینم
|
|
|
|
|
ای حضرت دلخواه
دلنوش ترینم
ای عشق تر از عشق
معصومیت نگاهت
چها که نکرد
|
|
|
|
|
؛قلب شاعران؛
شعرها در دیگ قلب شاعران،
چه قل قل میکنند....
|
|
|
|
|
خدایا دلواپسی های خیالم را به تو میسپارم که آرامش جان منی
ای رحمن
ای رحیم
تنها تو پناهی و تکیه
|
|
|
|
|
من با تو چو آیینهی یکرنگ و زلالم
هر چند که در عشقِ تو، سرشارِ خیالم
ای سوسنِ صحراییِ همواره بهاري
|
|
|
|
|
من آن لر زاده ی برنو به دوشم
|
|
|
|
|
گردش ایام بی تو لنگ شد
از خجالت لعل گویی سنگ شد
|
|
|
|
|
گفتم به هر زمان و مکان از ازل حسین
گویم همیشه از دل و جان تا اجل حسین
|
|
|
|
|
شعر داستانی شهادت حضرت رقیه (س)
|
|
|
|
|
تاک نورسته در این غوغای دشت
|
|
|
|
|
عمر طی می شود و دور زمان در گذر است
شد محرم طی و هنگام حلول صفر است
|
|
|
|
|
مغرورم از ایمان به تو ، من را از آغوشت نران/ پژواک هرگز مانده در پسْ کوچه یِ لمسِ تنت
|
|
|
|
|
آیا. . . یادت مانده ام . ؟
درباورت گنجیده بود عشق کبوتر بال من
آیا به یادم مانده ای ؛ ای بی خبرا
|
|
|
|
|
بیاد می آوری
یا به فراموشی .....
|
|
|
|
|
وقتی که لبخندت تصویرِ آشوبِ
از تو یکم دوری، واسه دلم خوبِ
...
|
|
|
|
|
جهان آیینه ی نور خدایی ست
هنر تنها زبان آشنایی ست
|
|
|
|
|
نو بهارِ زندگی در قلبِ من...
|
|
|
|
|
در حسرتِ یک روزِ، پور شورِ از جوانی ام
|
|
|
|
|
فردای آن روزی که رفتی عکسمان را
|
|
|
|
|
بود و از تو دل برید و عاقبت
چشم تو ،از اشک دریا کرد و رفت
|
|
|
|
|
باز بر عادت شبمرّه ام از خواب پريدم كه به اشراق تو شايد برسد صبح سپيدم
پاي امروز ندارم كه به آين
|
|
|
|
|
بعد تو گشتم غریبه،غریبه در وطن
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
دق کرد واژه هایم تا کی غم و فسردن
تا کی میان شعرم حرف از گناه و مردن
تا چشم با
|
|
|
|
|
شبی تار تاب زُلف تو آمد به دستانم
|
|
|
|
|
پروانه شدن
هرکه پیله پرواز و پریدن را تنید،بر دور خود....
پرواز کند روزی ،لذت پروانه شدن خواهد ب
|
|
|
|
|
چونان بارانی که
درارتفاع فصلنامه ی مهرافتاد
دراین غروبِ ایستاده درنشسته ی خویش
چه انتظاری از طلو
|
|
|
|
|
اندک شراب خواهم که درد م هزار بیشتر است.
شاید شراب دردم بکاهد چون خلوت سیم و زر است.
|
|
|
|
|
کاشکی من مرغ آمینت شوم، بالت شوم
|
|
|
|
|
بی صدا
بی صدا
گویا تو هم گریه میکنی شبها
خسته و لرزان
بار زندگی را بر دوش میکشی تنها
مشت می
|
|
|
|
|
حالم چقدر خوبه با تو
تو که خنداندی مرا و،
گریه ام را درآوردی
|
|
|
|
|
در وقت تماشا
آنقدر عطش دارم و بیتابم و سرمست
|
|
|
|
|
عاشقی جلوه ی لبخند به رخسار تو بود
|
|
|
|
|
اگر در خویش گم گشتم ، مرا مدهوش پیدا کن
زبان مرغی است در دامم، مرا خاموش پیدا کن
|
|
|
|
|
مینای دلم شکسته در خویش خودش
یلدا شده هر شب شب تشویش خودش
نادیدهٔ من دیده شود نیمه شبی
ای کاش مر
|
|
|
|
|
آمدی ابری شدم .
باری چو باران در برم .
|
|
|
|
|
برو ای عشق
من از مردم گریزانم!!!
|
|
|
|
|
هروقت دویدیم به مقصد نرسیدیم
|
|
|
|
|
دو سه روزی هست ،
دورشده حالِ زارم
|
|
|
|
|
من از تو نخواهم هیچ...الا خود تو
|
|
|
|
|
شرط می بندم دلت مثل دل قناریاست
می تونم حدس بزنم چشات شبیه آهواست
|
|
|
|
|
در حسرت بوسه از لبت دل شده حیران
جانا بستان بوسه بده، لب تو مرنجان
|
|
|
|
|
چند وقت پیش
زنی را دیدم...
|
|
|
|
|
جومونگ مردانگی ات رانگه دار
بیا عبرت گیر از کیسان مختار
|
|
|
|
|
پرواز را ز خاطر خود پاک کرده اند
|
|
|
|
|
برود یا نرود بی سر و سامان در باد
|
|
|
|
|
از زمین و آسمانت شکر ، روی پنهان و نهانت شکر
میشوم آسوده ای باقی چند صباحی میهمانت شکر
داده ای ه
|
|
|
|
|
کودک درونم
بسان گنجشککی
در حوضِ احساس
بقدر وسعت دریا
مملو از تیله های نور
|
|
|
|
|
این خانه بعد از رفتنت دنیای درد است
|
|
|
|
|
هر روز اینجا تکیه گاهم باش
|
|
|
|
|
میخواهم
به آدرسی
که کف دستم نوشته اند
بروم..
|
|
|
|
|
چه مبارک شده آغاز جهان است انگار
|
|
|
|
|
چنان این دوستت دارم قشنگ است
|
|
|
|
|
درودِ جاویـد و پایـه بر کسی که دلبنـدِ میهن است
بگیرمش از شـرف طلا هر آنکه فرزنـدِ میهن است
|
|
|
|
|
هرکه آمدپله ای ساخت براین دیوارحاشای بلند
|
|
|
|
|
همه چیز زیر سرِ استبداد است
|
|
|
|
|
خبرت هست؟
چگونه به دلمبنشستی
|
|
|
مجموع ۱۲۶۷۹۴ پست فعال در ۱۵۸۵ صفحه |