شنبه ۱ دی
اشعار دفتر شعرِ وقتی قلم نفس میکشد شاعر فرحناز آقازاده (یکتا)
|
|
جهانم بی تو خالی از سرور است
|
|
|
|
|
بمان حتی اگر آواز بلبل ها
تو را شیدا نگرداند
|
|
|
|
|
تو در تمام واژههایم جاری هستی
|
|
|
|
|
دوره گردی میکنم در کوچههای خاطرات
|
|
|
|
|
دلخوش به کدامین باران باشم
که رد این دلتنگی عمیق را بشوید
|
|
|
|
|
در گرگ و میش نگاهم
دلتنگی نفس میکشد
|
|
|
|
|
تفنگ را گرفته ام
به سمت قلب کوچکش
نگاه می کند مرا
و من نگاه می کنم
هراس و ترس و وحشتش
|
|
|
|
|
پاییز عاشقیست که
واژه ها را
به مسلخ شعر میکشاند
|
|
|
|
|
کاش نگاهت
قدم زدن بلد بود
|
|
|
|
|
پاییز
این زمستان تبدار هزار باران
|
|
|
|
|
دلم تنها و سرگردان
پر از تشویش و در حیرت
|
|
|
|
|
همسایه دیوار به دیوار من ای عشق
ای باخبر از غصه و اسرار من ای عشق
|
|
|
|
|
با گونه های سرخت حرف از انار گفتی
از رقص برگ پاییز بیش از شمار گفتی
|
|
|
|
|
در سوگ رفتنهای پی در پی تا آخر دنیا چه غمگینم
فارغ ز هر لبخند و دیداری با غصه ها چون یار دیرینم
|
|
|
|
|
خیالت را هم آغوشم عجب رویای شیرینی
تو هم آنجا مگر هر شب مرا در خواب میبینی
|
|
|
|
|
هر روز اینجا تکیه گاهم باش
|
|
|
|
|
اهل تبریزم من
توشه ام قد خیالی شعرست
|
|
|
|
|
در این دنیا که هر دم دل
به اندوهی گرفتار است
غمی شیرین به نام عشق
به جان ما پدیدار است
|
|
|