چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر فرحناز آقازاده (یکتا)
آخرین اشعار ناب فرحناز آقازاده (یکتا)
|
تفنگ را گرفته ام
به سمت قلب کوچکش
نگاه می کند مرا
و من نگاه می کنم
هراس و ترس و وحشتش
چرا شبیه خواهرم
نشسته در نگاه من
و یا شبیه دخترم
که ناز می کند مرا
عجیب بغض کرده است
طناب گریه های او
به دار می کشد مرا
هزار لعن و لعنتم
به کارزار این جهان
که جان آدمی نشد
به لحظه ای در آن امان
مرا به جنگ ها چکار ؟
کجای زندگی من
شبیه جنگ بوده است ؟
درون قلب من هنوز
پر است از شُکوه یار
چرا به جنگ باختم
من عشق آتشین خود ؟
خدای من !
مگر نه اینکه عاشقم
تفنگ من چرا رَوَد
نشانه قلب عاشقی ؟
از این همه قساوت و
جهان بی فروغ و کور
دل غمین من شده
چه خسته و چه ناصبور
فرار میکنم از این
گناه و جنگ و ضرب و زور
و می روم به سوی آرزوی خویش
دوباره می روم کمی
به سرزمین عاشقی
که عشق را صدا کنم
دوباره عاشقش شوم
بگویمش به صد زبان
دوباره دوست دارمت
دوباره دوست دارمت
✍️فرحناز آقازاده(یکتا)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
کمی هم گنگ بود مفهومش... شما به قلب یه خانوم انگاری نشون گرفته بودید که گویا رقیب شده بود بعدش پشیمون شدید و گفتید این قلب هم یه قلب عاشقعع بی خیال دنیا... منم برم یه عشق دیگه پیدا کنم😛 نمیدونم من اینجوری حس کردم...
اگه اینه شعر عجیبیه 😐
درود بر شما بانوی عزیز
در هرحال احساس شعر قشنگههه
سلامت و ثروتمند باشید