يکشنبه ۲۴ آذر
شعر ترکیبی
|
|
خلوت انس من بود دور ز هر خیال تو
در و زر وجود من دور ز قیل و قال تو
*****
|
|
|
|
|
شبیه حسرتی غمباد رفته🌻
شب و روزم همه بر باد رفته🌻
🌸🌸🌸🌸
تمام سرنوشتم همچو کابوس🌻
هر آن چیزی که او
|
|
|
|
|
عشق منی عزیزم فقط باتومی مونم
من این ترانه ام روبه عشق تومی خونم💞
|
|
|
|
|
سرم بر شانه ی پاییز
می گریم
بهارِ آرزویم را
|
|
|
|
|
سخنی نیست جز گذر گاه به گاه فصل ها
تغییر اسم کودکی به بزرگسالی در جمع مرد ها
|
|
|
|
|
به زورق خیال تو
نشسته واژه های من
شمیم خاطرات تو
میان جامههای من
ترنم جوانهها
طلوع عاشقا
|
|
|
|
|
این معجزه از قلم است
که چون گرفته میشود در دست
|
|
|
|
|
زمستان بود و سرد بود ،تک درختی در میان حیاط خانه مان بی برگ بود ....
|
|
|
|
|
آواز در گلــوی قنـاری به خون نشست
اندیشــه از تبــاهی گل در جنـــون نشست
....
|
|
|
|
|
به شاعران متعهد سرزمینم ...
.....
|
|
|
|
|
پیچ و خم گیسوی تو مبهوت کننده ست
|
|
|
|
|
سیاه شد روی بهار
ازاین همه درد!
|
|
|
|
|
آنگه که یار دستم گرفت
آنگه دلم او را گرفت ...
|
|
|
|
|
چارپاره، شده نیمایی و صدپاره جگر
|
|
|
|
|
شاعری از تو ، میسراید ،آه
گفته بودم که جا نزن اینجا
گفته بودم ، شبیه باتلاقم...
بیخودی دست و پا ن
|
|
|
|
|
باران نمی بارد و من شاعر شعرهای بارانیم
دیر زمانیست که منتظر غرش ابرهای طوفانیم
|
|
|
|
|
این شعر به مناسبت یادبود کشته شدگان سانحه هوایی سقوط هواپیمای تهران یاسوج می باشد ........
|
|
|
|
|
ازم خواستی که دنیاتو بسازم
بهم گفتی که با من بهترینی
قسم خوردم که جونمو بزارم
نزارم که یه روز بد
|
|
|
|
|
الهی ببین سر از پا نشناختنم را...
|
|
|
|
|
الهی که هدایت شه همونکه
داره خونو تویه شیشه میریزه
برا خدا که هیچ کاری نداره
که آبروشونه یکجا بری
|
|
|
|
|
ابر قدرت تویی اما عجب سفاک و بیرحمی
|
|
|
|
|
ما همه دلدادگانِ رهنمایی ماهریم
عاشقانِ سینه چاک آفتابی طاهریم
|
|
|
|
|
دلخوشی اتفاق می افتاد،
در اتاقی به طول و عرضِ مجال
|
|
|
|
|
مهتاب در آن سحرگه از سو افتاد
خورشید از آسمان به پهلو افتاد
|
|
|