دوشنبه ۱۳ اسفند
شعر آئینی
|
|
العجب! میغات سٌلکی در ثنآیم یا که نه
|
|
|
|
|
عید آمد و سرمست ز انوار حسین است
|
|
|
|
|
یک جفت گوشوارهٔ قـلبـی برای رقیه....
|
|
|
|
|
وقتی که مهدی
آمد به دنیا
از نور یزدان
آن طفل زیبا
...
|
|
|
|
|
شعر کودکانه ولادت حضرت رقیه (س)
|
|
|
|
|
امّید جهان روی به انسان آورد
او نور خدا را به دل و جان آورد
|
|
|
|
|
خورشید تابید
در آسمان ها
بر بام دنیا
در کهکشان ها
....
|
|
|
|
|
ای جان و جهانم خبری ده ز نهانی
|
|
|
|
|
💐 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 💐
از عبورِ تو مرا فاصله ها دشوار است
|
|
|
|
|
جز همدلی میان مردم این دیار نیست ....
|
|
|
|
|
شعر کودکانه حضرت علی اکبر (ع)
|
|
|
|
|
علی ای رهنمای راه عرفان
توای سرمشق ناب اهل ایمان
حیاتت وقف عدل و راستی شد
مسیر حق به لطفت یافت
|
|
|
|
|
نقاش ازل چشم تو را مست کشید
|
|
|
|
|
در این هجوم زمستان تو را چه کم دارم
من آن درخت تکیده به زیر آوارم
شکسته بال و پرم ای امام نیکی ه
|
|
|
|
|
روزی گر من مجری عدالت بودم
درپی حق به ناحق پریشان بودم
اندوهگین نباش:
نگذارم به ناحق بگیرند موی
|
|
|
|
|
ما را کنار هم چه زود جمع می کند
|
|
|
|
|
ارباب و مُرادَم به جهان، قدم نهاده_مِهرَش به دِلِ جمله جهانیان فتاده
|
|
|
|
|
سقای با صفایِ کرب و بلاست عباس (ع)
در سرزمین دلها فرمانرواست عباس
|
|
|
|
|
خوش عاقبت هر که شود فانی حسین ...
|
|
|
|
|
خداوندا درودی از تو باشد بر محمد وآل پاکش تا قیامت
درختی پر تناور ازپیام آور تا بروید جایگاهی در
|
|
|
|
|
لطف خدا شامل حالم شد و حسین
از ره رسید و بین گناهان مرا خرید
|
|
|
|
|
گویید حرفهای خالق چون خویشه نوشتهاید...
|
|
|
|
|
جمله ملائک همه در کوی او
انجم و افلاک پر از بوی او
شد ابدی مهر و ادب در جهان
خُلق نکو را ت
|
|
|
|
|
چله نشینیم در این شبهای مناجات احمدی
به آن دمی که ندای اقرا باسم ربک نجوا کنیم
بر بال فرشتگان نوشت
|
|
|
|
|
مدح امیر المومنین علی علیه السلام
|
|
|
|
|
شعر کودکانه امام موسی کاظم (ع)
|
|
|
|
|
او رو سفید میکند آخر ذغال هم
|
|
|
|
|
آن آیه های مهر تو بر ما هویدا می شود
آن رنج راهی بس گران بر ما مهیا می شود
|
|
|
|
|
ای قبله رنج های بی پایان.. کعبه اشک ها و آه ها
|
|
|
|
|
ساقیا می ده که شد ماه رجب
|
|
|
|
|
امروز میلاد امیرالمومنین(ع) است
روز گریز کفر از ایمان و یقین است
|
|
|
|
|
مولود به کعبه هرکس نتوان شد
جزشیر خدا درکنف رب نتوان شد
چون مادر گیتی بشود مادر حیدر
جز کعبه که
|
|
|
|
|
بنده رو سیاه تو روی به کعبه کرده است
پاک شود سپس رود کرب و بلا به پای خود
|
|
|
|
|
پرتو حق سایه ها را برکشید عالمی از خواب غفلت ها پرید
|
|
|
|
|
نشانی جستم از بی نشانان را نشانی
نشانم داده بودند بینشان یک آشنایی
زمانی بوده به یثرب یک شاخه ی
|
|
|
|
|
چند بیتی با خدایم غرق در راز و نیاز ...
|
|
|
|
|
عمر بشر مسیر خودش تا خداست پس
از خود به خویش کرده سفر مرتضی علی
امین زمانیان
|
|
|
|
|
روزِ شهادت روزِ میلادِ حسین است
|
|
|
|
|
مدینه به وقت پریشانی است
ببین حال کوچه چه بحرانی است
|
|
|
|
|
در قلب زائر است آداب این حرم
|
|
|
|
|
آب در کرببلا مدیون طفلانت حسین
|
|
|
|
|
نازم ایوان نجف آرامش جان و دل است ...
|
|
|
|
|
🍉شب یلدا بیاید با ترانه🍉
🍉شبی که آوَرَد شادی به خانه🍉
|
|
|
|
|
بادا مبارک در جهان این زادروز عیسوی
شد از رخش گیتی پر از نور و در خشندگی
هم گبر وترسا را خوش بود
|
|
|
|
|
رسیده آن دمی که نزد خدای خویش نیاز کنم
به سوی درگه ذات لایزال تمنای راز کنم
از آن دمی کآفریدی زن
|
|
|
|
|
شب یلدا نشستن دور کرسی
چه خوش باشد ز هم احوالپرسی
|
|
|
|
|
تـو را در قامـتِ یلـدایِ زیبـا
تمـاشـا می کنـم فردایِ زیبـا
|
|
|
|
|
مرکز دایره ی عالم هستی زهراست
عالم از عشق به او سجده کند جا دارد
|
|
|
|
|
سُررخیِ لبش هم مِیِ یلدا باشد
|
|
|
|
|
شب یلدا را به همه مردم ایران تبریک عرض میکنم ، به امید موفقیت.💙
|
|
|
|
|
کیست که گوید مرا حیدر کرار کیست؟
عرصه ی آفاق را محرم اسرار کیست؟
|
|
|
|
|
دل من خرم ازآن است که حرم خرم از اوست
عاشقم برصورت ماهش که صنم خرم از اوست
دل همین بس که به دیدار
|
|
|
|
|
قبل از شروع روضـه ها حضـرت مادر
برای سینه زنان چای تازه دَم گذاشته
|
|
|
|
|
شعله ی آتش چه می داند چرا با روی زرد
پشت بر دیوار دارد شاخه ی یاس کبود
|
|
|
|
|
حاجات خویش را تو از فاطمه بگیر ....
|
|
|
|
|
به نام نامی ام ابیها
به نام نامی بانو ثریا
به نام آنکه هستی را رقم زد
به نام آنکه سرمستی را قلم
|
|
|
|
|
دیشب ز درد پلک زمین لحظه ای نخُفت
در سوگ فاطمه ، ز علی ناله ها شنفت
|
|
|
|
|
شمعی به غم نشسته و پروانه می رود
حیف از گلی که پرپر از این خانه می رود
|
|
|
|
|
تقدیم به مولا علی و اولادپاک و مطهرش
|
|
|
|
|
زآن یار دلنوازم صد رازمن شنیدم
نازش بکرد پنهان وآنگاه که ژاله دیدم
خون از دوچشم مستش جاری بشد چو
|
|
|
|
|
دوباره دل شده پر از یاد یار
آدینه رفت اما نیامد بهار
|
|
|
|
|
دختر است یار پدر بعد کوچ مادر
فاطمه بود اما مادری بهر پدر
|
|
|
|
|
ای هماغوش مُعوَق
ای تجلل تاریکی نبوت
تا دویست و بیست سال به درود
|
|
|
|
|
مناجات
توای رب همی خواهم که ایمن سازی این جان را
ازآن روز پسین دیگرنیازرد این مال و سروجان را
ب
|
|
|
|
|
گـفتم به بچــهها کـه بـرای مراسم ام
عکسی که با حرم مادر است قاب کنند
تشییع و هفتـه و چهلم سالگـ
|
|
|
|
|
دل من شنیده حکایتت، دل من خریده محبتت
بهخدا سپردهام این دلم که تپش زند به حرارتت
|
|
|
|
|
کاش بودم کربلا، خود را میانِ کاروان جا میزدم
بود دریایی پر از خون دل به دریا میزدم
|
|
|
|
|
به سویت شکوه آرم من زبیچارگی
امان از بلای سخت درماندگی
مصیبت دوچندان بکرد حال من
نجویم بجز تو پن
|
|
|
|
|
وقتی که زنان شهر طلا می بخشند
|
|
|
|
|
کس از راهِ راست گاهی بگشت مفقود...
|
|
|
مجموع ۴۱۷۵ پست فعال در ۵۳ صفحه |