سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 7 ارديبهشت 1404
    29 شوال 1446
      Sunday 27 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ای برادر تو همان اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای مولانا

        يکشنبه ۷ ارديبهشت

        طوفان سر

        شعری از

        حسین نعمتی منعم

        از دفتر سودای عشق نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۲۳۷
          بازدید : ۶   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین نعمتی منعم

        آسمانها و زمین آسیمه سر حیران سر
        بر سر نیزه روان خورشیدها گریان سر
        بانگ  « هل من ناصر» او در جهان پیچیده است
        موج ها،  دریا، بیابان، بی سر و سامان سر
        صد نیستان ناله و دشت شقایق داغدار
        بادو طوفان نوحه خوان و ابرها گریان سر
        می دمد از مشرق نیزه رخ خورشید ما
        تا بیاراید جهان را جلوه ی رخشان سر
        بر سر هر ساق نیزه لاله ای روییده است
        نیزه زاری ارغوانی در نگارستان سر 
        بازتاب اعتقاد و جلوه ای از باور است
        دست ها بر سینه ها و قلب ها لرزان سر
        می نویسم از میان خون و آتش خط ِخون
        باز می خوانم لهوف از سر خطِ دیوان سر
        رقص آتش خیمه ها را سوخته، افروخته 
        سینه ی آتشفشان، سوزان و خون افشان سر 
        برق چشم ساربان آتش به جانم می زند 
        می بُرد انگشت را حتی در آن جولان سر
        رحم بر پیراهن کهنه ندارد خصم دون
        زخم ها گل کروه در خونین تن ِ عریان سر
        بر سر نیزه سرِ از تن جدا قرآن بخوان
        تا بلرزاند جهان را قصه ی طوفان سر
        می کند روشن تنورِ خولیِ خوابیده را 
        بلکه او را هم کند بیدار نورستان سر
        گه به نیزه، گاه در گودال و گاهی در تنور 
        آسمان سرگشته از این حال سرگردان سر
        با قیام سرخ خود ای قامت سبز و بلند
        تا قیامت سرخ کردی راه هواداران سر
        می کند بیخ ستم را سیل خونین سرت
        سرنگونش می کند طاغوت را دستان سر
        پیکر شعر تو را در  نیزه می بینم هنوز 
        بر سر هر نیزه یک آرایه از دیوان سر 
        بر سر سجاده دارم تربت پاک تو را
        تن به ذلت من نخواهم داد با پیمان سر
        هر چه شیعه مثل نخلی سر بلند و سرفراز 
        در هوای کربلای تو همه قربان سر
        التماس دعا َ حسین نعمتی َمنعم
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        حسین نعمتی منعم

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1