چهارشنبه ۴ خرداد
شعر چهار پاره
|
|
امروز به کنکور ولی فردا را
با عمر تلف کرده ی خود درگیری
|
|
|
|
|
مغزی چروکیده شیارش پر شد از شک
شلیکِ تهمت را به ناموسش روا دید
|
|
|
|
|
حاجتی نیست به پرسش که چی حال است اینجا
|
|
|
|
|
وقت سخت نبودنت آمد
وقت دلتنگی نگاه ترت
غصه نه خون دل به جان خوردیم
مادری بس نشسته منتظرت
|
|
|
|
|
توبگو سیب، پای هفت سینت
رولبات حک بشه گُلِ خنده
احمدصیفوری
|
|
|
|
|
برطبل بلوا کوبیدن تو نزن تو نکوب
|
|
|
|
|
فکر های هرزه ای را در سرم دارم ولی
شعر هایم جا نشد در سبک های باکره
|
|
|
|
|
کار کرد وُ هر بار بهش اِهانت شد
اما واسه یه لقمه نون، برگشت
|
|
|
|
|
کنج خیابان دیده بودم دختری را که
با کفش های کهنه اش گُل می فروشد باز
|
|
|
|
|
من آن خفته به خواب غفلتم که
اسیر گاه و بیگاه خیالم. ........
|
|
|
|
|
قدر یک عمر ستم رفت و جفا بر سر ما
در همین آمدن و رفتن کوته که دمی بیش نبود
|
|
|
|
|
رسم دل نیست شعله برچیدن
بردن و ریختن به آینه ها
|
|
|
|
|
یلدا
****
یلدا چو رسد، شب به یغما برود
پاییز هزار رنگ و زیبا برود
|
|
|
|
|
فقط عطرپیراهنت کافی است
که هرعابری راغزلخوان کند!
|
|
|
|
|
مثل ابری که ندارد هنر باریدن
|
|
|
|
|
تو نشستی به روی قافیه ها
خبر از مرگِ شعرِ من داری؟
غرقِ دنیای پر غرورِ خودت
روی بغضم ،ترانه میکار
|
|
|
|
|
یاد آن کرمانشهان و طاق بستانم بخیر
|
|
|
|
|
تو همان عطر گل بوتهٔ سرخی که مدام
در تمنای نفسهای خوشت، سرمستم
یادت از عطر گل سرخ،دل انگیزتر است
|
|
|
|
|
روزی تو می آیی و می دانم
آن روز جهان رنگ دگر دارد
|
|
|
|
|
غربت انتظار
برسان ای باد صبا پیام مرا
به گوش یاران مغرور پر مدعا
|
|
|
|
|
پیکری صد پاره دارم دستهایی غرق خون
داغ دل گل کرده خون آلاله های واژگون
|
|
|
|
|
دستی مهربان
-------------------
با انکه می سوزم زغم
در سینه دردی بیش و کم
باوربه لطفش، از یقین
|
|
|
|
|
جمع کن دیگر از این خانه برو
فکر برگشتن نکن تا زنده ای
هر چه بردی را حلالت میکنم
چونکه میدانم تو ه
|
|
|
|
|
بخدا آتیش می گیرم که تو بی سرپناهی
غم دل به من بگفتی
|
|
|
|
|
تقدیم به ام المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها
|
|
|
|
|
تو فقط کنار تنهایی من باش
|
|
|
|
|
از اون روزی که رفتی تو
شبا بیدار و بی خوابم
تو نیستی تا ببینی این
چشای سرخ و پر آبم
|
|
|
|
|
اگر فصل دیگر بیاید گلی
نمیروید از باغ رسواییم
چنان درد دوری بجانم زده
که مصداق صد سال تنهاییم
|
|
|
|
|
باید امروز بری با پریا کات کنی...
|
|
|
|
|
با مصرعی دوباره حافظ برس بدادم
آتش بزن تنم را من تشنه ی عذابم
|
|
|
|
|
تقدیم به دخترم و تمام دختران پاک ایران زمین
|
|
|
|
|
با صدا و تنظیم مریم فاتح عزیز
|
|
|
|
|
شاید این بار آخرین شعر است
کز گلویی شکسته می آید
قلبِ تنها و عاشقی که مدام
مثنوی،بی عروض می زاید
|
|
|
|
|
بی تو ، دلتنگی سراغم آمده
آفت ِ غم ، برگ ِ سبزم را زده !
|
|
|
|
|
فهم میزان سنجش زمان و عمر ادمیست ، تقویم فقط خط تقارنیست بین اینجا و آنجا
|
|
|
|
|
دل و یاددلدار از اسباب وجوب است
|
|
|
|
|
وطن ای کودکِ بی مادرِ صدپاره ی من
پدر چینی تو خوبتر از روسی نیست
|
|
|
|
|
خیز ...
تا رویم از کویرهای کور
|
|
|
|
|
هیچ خاکی برای ماندن جریان آب نیست
|
|
|
|
|
خیالت خیانت به دل راحته
خدا میگیره انتقام پا به پاش
|
|
|
|
|
سوزاندی ام خاکسترم کردی
دیگر بسان حجمی از دودم
یک روز میفهمی ولی دیرست
تنها فقط من عاشقت بودم
|
|
|
|
|
گر ادیبان نکته سنجی چون سراج
|
|
|
|
|
زیر پای هزار چکمه ی درد
نفس زندگی چه کوتاه است
انفجاری مهیب و ویران گر
قتل عام کلیله و ماه است
|
|
|
مجموع ۱۷۷ پست فعال در ۳ صفحه |