سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آخرین هفته پاییز

        شعری از

        علیرضا صادقی

        از دفتر غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۵۳ شماره ثبت ۱۳۱۴۸۴
          بازدید : ۱۱۱   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        باز یک صبح دلاویز رسید                          باز خورشید سحرخیز رسید
        بر سر کوه و شعاعش تابید                      پرتوش تا دل ما نیز رسید
        لیکن این جلوه نپایید زیاد                         چون که ابری به برش تیز رسید
        از پس ابر شعاعش به نظر                       نوری از روزنه ای ریز رسید
        شهر تاریک شد و غصه و غم                    بر دل هر کس و هرچیز رسید
        باز در خاطره مردم شهر                           داستانهای غم انگیز رسید
        ابر اندر غم فرهاد گریست                        عشق شیرین چو به پرویز رسید
        رعد غرید و خبر داد که باز                         باد سرد از ره تبریز رسید!
        برق بر لوح فلک باز نوشت                        کاخرین هفته پاییز رسید
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۳۰
        درود ها
        خوش آمدید
        موفق و موید باشید
        خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        يکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۴۶
        ممنون
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۲۰
        مولانا » دیوان شمس » غزلیات »
        غزل شمارهٔ ۲۸۶۵

        در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوی

        نزد سردان منشین کز دمشان سرد شوی

        از رخ عشق بجو چیز دگر جز صورت

        کار آن است که با عشق تو هم درد شوی

        چون کلوخی به صفت تو به هوا برنپری

        به هوا برشوی ار بشکنی و گرد شوی

        تو اگر نشکنی آن کت به سرشت او شکند

        چونک مرگت شکند کی گهر فرد شوی

        برگ چون زرد شود بیخ ترش سبز کند

        تو چرا قانعی از عشق کز او زرد شوی
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۵۳
        قشنگعععع خندانک خندانک
        رود بر شما خندانک
        شبتون زیبا خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        يکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۴۷
        ممنون
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۴۸
        درود بر شما..
        زیباااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        يکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۴۸
        ممنون
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۰۳
        زیبا ودلنوازسرودی بود
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        يکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۴۸
        ممنون
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۷
        دورد جناب صادقی
        زیباست و خوش آمدید
        پیروز و دلشاد باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        يکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۴۸
        ممنون
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۴۵
        درود بر آقای صادقی! (منم صادقی هستم😁😁) شعرتون خیلی لطیف و صمیمی و زیبا بود. من رو یه یاد ابیات آغارین قصاید فرخی سیستانی میندازه👌❤️👌
        علیرضا صادقی
        علیرضا صادقی
        يکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۵۲
        پرچم صادقی ها بالاست 🇮🇷
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6