به نام خدا
بدونت بی قراری بر قرارم
وجودم مملو از دلدادگی هاست
رها در بند رخت و تخت بختم
درختم میوه ی افتادگی هاست
کمی وسواس دارم تا تو باشی
دلیلی خاص دارم تا تو باشی
هوای «باز باران با ترانه»
پر از احساس دارم تا تو باشی
تویی که طعم ترکیبات عشقی
گلاب قمصرت را ناب دیدم
طلوع خنده زارانت گواهست
شراب محشرت را خواب دیدم
همیشه با شب شعر تو جورم
پر از مستانه ات باشد سرورم
شکوهستان اقیانوست آرام
چه شوری دارد ابعاد غرورم !
خطوطی از توازی متواضع
تمرکز کرده بر میل مکعب
خدایا رحم کن بر طبع آغوش
که با تیک تعصب می کند تب
شبیه نقطه ای هستم که هیچ است
پر از تا بی نهایت های پوچم
خیال خواب خوشبختی ندارم
مسیری تا ابد دنبال کوچم
جنوب جاده ام رو به جنون است
سیه رگهای اعصابم پر از پیچ
شمال مخچه ام را چاک کردند
مگر تک نمره ی قلبم شود هیچ
هوایی گشته ام بر بام بادم
توان پا شدن را دادم از دست
امیدی به وصال آرزو نیست
چه آسان می رود خردادم از دست
بیا با آرزو تا کن امیدم
خودت را در دلش جا کن امیدم
دری را روبروی مهربانی
برای بودنش وا کن امیدم
درونم قطره قطره بال جاریست
خیالستانی از آمال جاریست
رهایی در نگاهم ریشه دارد
عجب آینده ای با حال جاریست !
علی نظری سرمازه
استاد نظری
ده پاره عاشقانه خوبی بود
موفق باشید