شهر اسلام
کنون با من بیا تا شهر اسلام
ز سبحان تعالی دارد این نام
محمد بهترین خلق خدا بود
به حق دروازهی شهر ثنا بود
به قرآن شهرمان محصور گشته
بدیها جمله از او دور گشته
و میدان ِبزرگِ شهر کعبه
چو مشکین گوهری اطراف، پنبه
چه رخشان کرده تالارِ هنر را!
امیرالمومنین همراه ِزهرا
چه نیکو باغِ گل بخشیده یزدان
تجلیگاه زیباییست ایوان
یکی بستان ببینی سبز و زیبا
درختانی پر از انجیر و خرما
به خطی خوش نوشته بر در ِآن
حسن باشد همان بستانِ الوان
بوَد رودِ شهادت بس خروشان
حسین آن رود چون دریای جوشان
عبادتگاه و جاه مومنان است
که زین العابدین ما را عیان است
کنارش هم سرایی از کتاب است
امام باقر آن عالیجناب است
ز دانشگاه اگر پرسی نشان را
امام جعفر صادق همانا
به هر شهری بوَد گلخانه لازم
امام هفتمین موسای کاظم
عجب دارالشفای مومنین است
علی موسی الرضا رکنی ز دین است
اگر پرسی ز کانون جوانان
جواد آن پیشوای قهرمانان
مصلای بزرگ شهرمان بین
شده هادی به راه نیک آیین
حسن فرمانده کلّ نظام است
وجودش ضامن و اصل قوام است
چه خوش عطری پراکنده هوایش
ولیّ ِ عصر نامیده خدایش
عجب شهری خداوند آفریده
فروزان کرده انوارش دو دیده