⬛ شَماخیل ⬛

باسلامی دوباره واجازه ازاستادمحمدی عزیز
من قصد نقداین سروده راندارم چون هیچ گاه درتوانم نمی بینم واصلا خودم رانمی توانم راضی کنم که شعراستادان توانایی چون جناب محمدی رانقدکنم
فقط نکاتی باخواندن شعرجناب محمدی درذهنم کلید خوردوبدندیدم که به اشتراک بگذارمش:
یکی ازبسترهای مناسب برای بیان مفاهیم انسان سازمذهبی هنراست وشعریکی ازناب ترین وبهترین این بسترهاست
وسوالی که اینجا برای مخاطب پیش می آید این است که آیا
قالبهای نو ادبیات و پست مدرن هم می تواند این رسالت رابه انجام برساند یاخیر؟
به نظرخیلی ازاندیشمندان واستادان شعربله می تواند
ادبیات منظوم (شعر) همواره بستر خوبی برای بیان نگره های مذهبی و تجلی معنویت در همه ی فرهنگ ها بوده است
برعکس تصورغلط خیلی ها که فکرمی کنند بستر شعر پست مدرن برای بیان مفاهیم دینی مناسب نیست
به نظربسیاری ازاستادان ادبیات
نگاه دوباره به سنت و بازخوانی آنهاازویژه گیهای شعر پست مدرن در غرب هم هست برخلاف تصور خیلیها این سبك به هیچ وجه معنویت گریز نیست وشاعری که اعتقادات مذهبی دارد به خوبی می تواند شعر پست مدرن آئینی بسراید همانگونه که دراین شعرجناب محمدی این اتفاق افتاده!
کاری به این ندارم که آیا در این شعرآیینی استاد موفق عمل کرده یانه اما می خواهم به این مهم برسم که:
خیلیها به اشتباه فکرمی کنند کسانی که پست مدرن می نویسند ازقیدوبندمعنویات رهایند واین راروشنفکری می دانندواصلا خداوپیامبرراقبول ندارندوبه این افتخارهم می کنند!
اما وقتی کسی مانند هادی محمدی که دراروپا زندگی می کند ولی هنوز اعتقادات ودین ومعنویاتش را حفظ کرده برعکس خیلیها که خودشان رامسلمان می داننددرهمین ایران و ژست روشنفکرانه ی امروزی می گیرند وکلا خداوپیامبرراانکارمی کنند آزادانه وبدون ترس وملاحظات، اعتقادات دینی اش رابازبان شعری پست مدرن فریادمی زند به این مهم بیشترپی می بریم که دین وعرفان همیشه درشعروادبیات ما جایگاه خودش راداشته وخواهدداشت حتی درشعرنیماواخوان هم می توان رگه هایی ازشعرآیینی پیداکرد بنابراین شاعرپست مدرن هم مستثنی نیست و
وقالبهای نوهم می تواند بستری عالی برای بازتاب مفاهیم مذهبی ودینی باشد
گرچه شاید درابتدای راه مخالفتها وایراداتی هم براین گونه سرودن واردشود اما کم کم جا خواهدافتاد
مثل زمانی كه شعر نیمایی در جامعه ایران مطرح شد وسالها طول كشید تا این قالب جدید جا بیافتد اگر شاعران بخواهند قالب جدید شعری را وارد حوزه دین و آیین كنند با انتقادات زیادی ممکن است روبرو شوند واینگونه که دیدیم استادمحمدی ازکسانی است که جسارت وشجاعت این کار متفاوت وسخت راداشته وباید به ایشان دستمریزاد وآفرین گفت 👏👏
باآرزوی موفقیت هرچه بیشتردرتمام زمینه هابرای ایشان
خدایا ظهور حضرتش رابرسان که جهان امروزما واقعا محتاج یک نجات دهنده است🙏🙏

سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم

با اجازه از مدیریت محترم برای باز کردن صفحه ی نقد در شعر خودم

در خصوص سوال شاعر مستعد جناب سعادت نژاد در زمینه ی شعر شماخیل مطالبی را عرض میکنم شاید به کار دیگردوستان هم آمد.
مقوله ی شعر خصوصا نوگرایانه که متاسفانه در برخی از زمانها ترجمه ی غلط مکاتب غربی بوده پسا مدرن را در تقابل اندیشه های دین محور قرار داده اند و دین و شناخت های دینی را در تعارض با مقوله ی نوگرایی دانسته اند خصوصا افرادی مانند مارتین لوتر که از بانیان پروتستانتیسم دینی است این امر را رد میکند اما دین و خصوصا بحث منجی و انتظار نه تنها موضوع عقب گرد به گذشته نیست بلکه مسیری رو به آینده دارد
تمامی تلاش صهیونیست ها در مقوله ی انتظار مبارزه ی جدی با مفاهیم نوگرایانه ی اسلامی و خفه کردن هنرهای نو چه در زمینه ی شعر و چه در زمینه دیگر هنر هاست
اگر پسا مدرن و مدرنیته جای بحث َمباحث دینی نیست چطور کمپانی های آمریکایی یهودی و لابی صهیونیسم سالها میلیارد ها دلار خرج میکنند تا (زایون) را که منجی یهود است در قالب دین و هنرهای پسا مدرن به جهان معرفی کنند، اگر پسا مدرن جای بحث مسائل دینی نیست چرا در جلسات فراماسونری عنوان میشود که برای نمایش ظهور منجی یهود از هر هنری در هر حوزه چه مدرن چه کلاسیک استفاده شود.
پسا مدرن نه قیمه است که در ماست ریخته شود نه املت با شیر موز که باهم تناول شود، پسا مدرنِ پیشران، ابزاری است
که هر انسان با هر تفکری به دست گرفته و در جهت نمایش افکار خود استفاده می‌کند.
در خصوص شعر شماخیل و دلیل استفاده از این نام هم دقیقا تفکر شاعر بر این بوده که از این ابزار بر له منجی عالم بشریت استفاده کند همانگونه که آنها استفاده میکنند.
جهان بينی پست مدرن زمينه ساز يک فرصت معرفتی برای دين است عواملی که مورد استناد انديشمندان پست مدرن قرار مي گيرد در آموزه های دينی نيز مورد استناداست و تلاش فردی مبتنی بر عقل به شناخت منتهی نمی شود.بلکه معرفت از مقولاتی است که در تعامل جمعی شکل می گيرد.
نگرش متفاوت به عقل و منزلت آن و چيستی حقيقت
تمايز بنيادی ميان پست مدرن و عصر جديد است.
و معرفت شناسی پست مدرن بر این است که هنرهای نو به مدد عقل در کنار دین جلوه ی جلوات دیگری به خود بگیرد
هدف جریان نوپای «پست مدرن» ارتقاع و بهبود جریان های ادبی است نه ابتذال آن.
زمانی که فرینکو دانیس جریان پسا مدرن را بنیان می‌نهاد از نفوذ این جریان در شاکله ی هنرهای متعهد اظهار نگرانی کرد چون معنا گریزی و نهایت مرگ مولف در این اشعار مخاطبان را به چالش می‌کشد و وقتی شنوده یا ببیننده ی هنری به قلیان درآمد عده ای که منافع خود را در خطر میبینند از افراز آن با مقوله ی دینی و معرفتی و نوشتن و یا خلق آثار بدون رگه های دینی یاد می‌کنند.
البته لازم به ذکر است این حقیقت بر جامعه ی ادبی جهان پوشیده نیست که صاحب نظران و منتقدان و حتی محققان با اینکه مدت ها به بحث و تبادل نظر در خصوص این جریان پرداختند، اما هنوز حتی به اتفاق نظر واحدی در مورد پست مدرن یا پست مدرنیزه بودن آن نرسیدند و به همین علت برای تایید این جریان ادبی نمیتوان جهت گیری و آرای محققان را جمع بندی و در یک مسیر فکری واحد هدایت کرد. این جریان تازه از پیچیدگی و دشواری های خاص خود برخوردار است و همواره این سوال در بین مخاطبین اندک آن مطرح است که آیا پست مدرن امتداد و ادامه ی همان مدرنیزم است؟ یا اینکه جریان ادبی مستقل و مجزایی است، اما بعضی اینگونه مرزبندی ها را اختیاری می دانند و هیچ گونه مرز بندی منطقی بین مدرنیزم و پست مدرن قائل نمی شوند و این موضوع اصالت ادبی این جریان را زیر سوال می برد.
و به قول دکتر سید مهدی موسوی که از خاص های این جریان است باز در شعرش دین نمود دارد

این روزهــا کـــــه آینه هم فکــر ظاهر است

هرکس که گفته است خدا نیست کافر است

رویارویی انسان پست مدرن با مقوله معنویت از اتصال و اتکای معرفتی و وجودی به این مفاهیم است؛ زیرا انسانشناسی پست مدرنی بومی ما ماهیتی را برای انسان درنظر می گیرد که طبق آن غایت و روش معنویت نیز همچون ذات انسانی ماهیت سیال ندارد و تناقض پذیر نیست پس آن چیزی که در شاکله ی ذهن شما نقش بسته با پست مدرن بومی و بهتر بگویم دینی در تضاد است یکسری ابزار مفید از اندیشه های غربی گرفته شده و یک سری ابزار مضر دور انداخته شده اند، به زعم من قالب پسا مدرن نه تنها تهدید نیست بلکه فرصتی است برای ارتقای اندیشه های بالا و والا و خصوصا تلاقی آن با مفاهیم دینی کار جدیدی است که هنر در خدمت دین قرار میگیرد و زنگار از برخی خرافات دینی برداشته میشود
با وجود آنکه به نظر میرسد پست مدرنیسم از امور ثابت میگریزد و عرصه ی جزئیت ها و فردیت هاست اما از آنجا که از دالهایی محوری برخوردار است به ناگزیر ادبیات پست مدرن نیز پیرامون همان دالها شکل می گیرد. از این رو، این مولفه ها را میتوان ویژگیهای سبکی نه تنها فرد، بلکه دوره ی پست مدرن تعبیر کرد.

در آخر باید بگویم سوال کننده ی عزیز باید مطالعات خود را در این حوزه بیش از اندازه ادامه دهد و با خواندن یک کتاب و چند کتاب نمیشود شاکله ی شعری را زیر سوال برد و یا از آن انتقاد کرد چون به زعم من منتقد باید جامع العلوم در زمینه ی انتقاد باشد وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود


ایام عزت مستدام

سید هادی محمدی

بسم رب الشهدا و الصدیقین
ما را نه غمِ دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار زِ رخ پرده که مشتاقِ لقاییم... مولانا
***
با سلام و عرض ادب خدمت اساتید محترم و با اجازه از محضر تک تکتان
جسارت نموده و پنجره ی سبزی می‌گشایم در پای *مهجوریتِ استادی محبوب*
مدت بسیار مدیدی است که میهمان این سایت هستم و به عنوان مخاطبی ،خواننده ی اشعارتان

***
مگر نه اینکه آمده ایم تا بیاموزیم ،پس شخص شاعر مهم تر است یا شعرش؟
چه فرقی میکند که و کجاییم؟
اثر را بخوانید نه صاحب اثر را
آنگاه دیگر نیازی به آیه ی من شر حاسد اذا حسد نمی باشد
***
ما با چه اثری روبرو هستیم؟؟؟
بنده بر حسب رشته ی تحصیلی ام نظر میدهم.
امروزه سبک پست مدرن در همه ی عرصه ها و هنرهای متفاوت حرفی برای گفتن دارد
و همیشه اختلاف فراوان بین مکاتب و سبک های مختلف وجود دارد
کلاسیک ها با نئو کلاسیک ،ایشان با مدرن ها،مدرن ها با پست مدرن ها و الی آخر
و بنده هیچ گاه به عنوان طراح و معمار یک ساختمان نمیتوانم کارفرما را مجاب کنم که سلیقه اش را با خویش همسو سازم ،شاید او یک وینتیج پسندباشد و یا مینیمال پسند و هرچه
**
و آنگاه دادِ سخن میراند در زشتی های بنای رومی و یا فرنیچر های چنین و چنان.
و تنها وظیفه ی من آگاهی و قرار دادن اطلاعات در اختیار ایشان و در نهایت تابع نظرش بودنم هست.
*پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل*
*حال برمی گردیم به این سایت ادبی*
شعر را میخوانید مورد پسندتان هست یا نیست،ایراد و اشکالش را متوجه میشوید و بیان میکنید
سخن در لفافه و با تهمت و افترا در شان جامعه ادبی نیست

و حال در وصف شعرِشاعر توانمند این صفحه
هرچند که تعریفی در خورش نمیبینم که حق مطلب را ادا کند.
بااحترام به نظر تمام عزیزان
مقاله ی کودک دبستانی را نمی خوانیم که هر چه دل تنگش خواسته گفته باشد
شعری پر مغز و پر محتوا ،پر از تصویرهای ناب و شگفت انگیز را پیش رو داریم.
چهار چوب را کنار بگذارید،
به عنوان مخاطب، نه یک شاعر، بخوانیدش،غرق شوید ،لذت ببرید ،
شروع میشود اوج میگیرد و به پایان میرسد ،هیچ گاه رها نمی شوید در این شکوه، به مقصد می رسید.
تراشیده بودم سر خودنویس
آماده شده بودم برای نوشتن از عظمتی بزرگ که شکوهش اجازه نداد
پریشانی حال شاعر ،نوریست که سرگشتگان عالم نور میدانند،فقط مداد را میتراشند؟؟؟ظاهر را نبینید در این اعجازها.
***
قصد جسارت ندارم ولی غمگین میشوم که ملاک و معیار مسلمانی را اقلیم قرار میدهید و آنگاه که کسی از خارج از مرزهای مسلمان نشین ،چنین می نویسد شگفت زده میشوید،
تا کنون نخوانده ایم؟
***
پرم پر شده ،
لحظه ای خویش را رها کنید،سر بچرخانید نه تنها کشورمان،که تمام دنیا،دردها را ببینید،حتما پرتان پر میشود
و می رسید به تصویر زیبا و دردناکه باغ تومور،که امیدوارم رها شویم از این بدخیم های دردناک وحشتناک
***
برای تک تک بندها که نه، تک تک کلمات اشعار جناب محمدی  میتوانم صفحاتی پر کرده از وصف تصاویرشان که در این مقال نمی گنجد چنانچه بخواهید تمام قد ایستاده ام برای توضیح
*و در نهایت پاشویه اهل زمین*
بند بندش را خواندید، درد را حس نمودید،اگر انسانیم که باید در این لحظه تب دار و رنجور باشیم به همراه بغضی در گلو ،
و حال حتی تصور آمدن منجی، همان لذت پاشویه ی کودکیست که در تب میسوزد
حسش را بگیرید و آرام شوید
مگر میشود شکوه بندی که در رابطه با هم آغوشی و خواب انسان با مترسک و عروسک و مبارک کم گرفته شود و نادیده
مگر می‌شود کوبش تصاویر بکر و عالی و نگفته شده در هیچ شعری را نادیده گرفت
بندی که در نظر جناب فریاد ضعیف بوده در دیدگاه بنده، عروج عالی تمامی بندهاست چرا که نعش عمودی خودش صد دفتر حرف دارد چه برسد به دیگر مقولات و شیحه کشیدن ها
و اگر تا صبح بخواهم بگویم از این دست تصاویر زیاد است که کمتر شاعری توانسته به این نقطه برسد.

در آخر
*اشعار و نقاشی های  مدرن چون زنان هستند،اگر سعی کنی که آنها را درک کنی هیچ لذتی از آنان نخواهی برد*

عذرخواهم که وقتتان را گرفتم
اللهم عجل لولیک الفرج
می رسد منتقم خونِ خدا ....بسم الله

🌼🌸🌼🌸🌼🌸