چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
شب آمد و گلایه هایِ من برویِ شانه ام
مثالِ دوره گردِ بی صدایِ این زمانه ام
میانِ توده هایِ غم شب است ناجی ام فقط
صبور و همزبانِ من در انزوایِ خانه ام
شدم چو طفلِ بیقرار بهانه گیر هم شدم
تمامِ وقت می رود برایِ این بهانه ام
مثالِ مادری به ذوق و دلخوشیِ کودکش ؛
نشیند از شروعِ شب به پای این فَسانه ام
چو مرغکِ گرسنه ای که دانه میخورد مدام
تمامِ دردِ کهنه را ، بَرد ز رویِ شانه ام
من و شب وستاره هم 3 عضو مشترک شدیم
سکوت گشته ناله ها به وسعتِ کرانه ام
تویی رفیقِ نازِ من جنابِ حضرتِ شبم
چه صـادقانه میزنی نوایِ هر ترانه ام
کنارِ این شبِ سیه سحر چه دیدنی شده؛
چو"پونه"ای به سوی رود زندگی روانه ام
افسانه_احمدی_پونه
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.