سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 خرداد 1404
  • روز بهره‌وري و بهينه‌سازي مصرف
  • روز بزرگداشت ملاصدرا، صدرالمتألهين
  • آغاز محاصرة اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط آمريكا، 1359 هـ ش
26 ذو القعدة 1446
    Thursday 22 May 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      مهربانی جایگاهی در قدرت ندارد...برای یک بار هم شده طعم قدرت را باید چشید >گذشت تااطلاع ثانوی تعطیل⛔️

      پنجشنبه ۱ خرداد

      دوباره باز کن چتر گل نیلوفری را

      شعری از

      افسانه احمدی ( پونه )

      از دفتر آرامش درون نوع شعر نثر و انواع آن

      ارسال شده در تاریخ ۱۶ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۷۹۱۴
        بازدید : ۵   |    نظرات : ۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

      من اینجا در
      زمینی زندگی دارم
      که در هر مشت خاکش
      گوهر و الماس نایاب و طلا دارد
      ولی جیب و شکم ها خالی از پول
      است و نانی ساده در حسرت

      زمانی در میان
      سرزمینی پا نهادم
      که پر از جنگل ..
      پر از دار و درخت
      و سبزمانی هست اما...
      تمام مردمش افسرده
      و بی رنگ و رو و نا امیدند

      دل خاک من از
      سنگ و مس و آهن
      غنی اما صد افسوس و
      هزاران حیف اینجا
      مردمش بی سقف و خانه
      زندگی را روی دوشِ خسته
      هر سال از نداری ها
      و جبر زور و وحشت می کشانند

      به یغما رفته دریا و
      خلیجی که همیشه
      فارس می ماند ولی..
      اینجا هنوزم چشمه ها
      جوشان ، خروشان
      رودهایش جاری از آبند اما ؛
      جیره بندی می شود اندازه ای
      که رفع عطش و تشنگی باشد

      چنین اقلیمِ
      سرتاسر طلا را 
      کوه های استوار و
      محکمی در بر گرفته،
      ولی یک تکیه گاهِ
      امن شانه نیست بر این
      خستگی ها و غم تنهاییِ مردم ؟

      ببین اینجا به هر فصلش
      بهشتی زنده و جاوید جا دارد 
      فغان و آه
      عمری هست در قلب جهنم
      می شود سر ، زندمانی ها
      بلاتکلیفی و بی اشتیاقی های
      همنوعان مظلوم و صبورم

      چرا خاک من از
      سرمایه اشباع است
      و فقر و نابسامانی
      فراوان است در
      مهد تمدن !

      و قلب زخمیِ ایران
      تپش هایش
      شده کُند از هوای سمی و
      آلودگی های مضاعف

      کدامین آیه ؛
      می گوید که ذلّت در
      کنار لذّتِ دنیا مُباح است؟

      دل و چشمان ما
      در انتظار رعد و برق و
      بارش بارانی از مهر و عدالت
      مانده بر راهی مِه آلود و کویری
      تا بشوید از تن خاکم ستم ها را

      تو ای خورشیدِ
      عالمتاب هستی
      بار دیگر پهن کن
      چتر گل نیلوفری بر پهنه ی
      مرداب سردِ این زمینِ
      مرده و بی جان این خاک !

      بزن با یک اشاره
      یک پل از
      رنگین کمان عشق از
      شرقی ترین جغرافیای سرزمینم
      تا دل سنگی ترین قلب زمانه

      خداوندا !
      دوباره سفره ها را
      رزق و روزی دِه
      حلال و پاک و بی منت
      دوباره دشت ها را
      سبز از"گلپونه"ها کن
      رودها را جاری از
      آب زلال و خانه ها را
      غرق شادی و محبت

      دوباره باز کن
      چتر گل نیلوفری را
      روی مرداب و کویرِ
      مرده ی این خاک


      افسانه_احمدی_پونه

      ─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر
      ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

      ساسان نجفی(سراب)

      نقدها و نظرات
      ساسان نجفی(سراب)
      ۲ ساعت پیش
      درود بر بانو پونه گرانقدر..
      زیبااا و دغدغه مند..
      خندانک خندانک
      خندانک
      می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند..
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1