سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 30 ارديبهشت 1404
    24 ذو القعدة 1446
      Tuesday 20 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        سه شنبه ۳۰ ارديبهشت

        اوای بیداری

        شعری از

        طوبی آهنگران

        از دفتر گلستان ادب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۲۲ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۷۸۵۵
          بازدید : ۸   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        آوای بیداری  
        ای جانِ همه‌ی جهان، چشم آفرینش، به تو دوخته‌است،  
        وعالم، به نورِ گسترده سخن گشوده است.  
        هر که بخواهد، ره به خلوتِ خورشیدِ تورا جوید،  
        در نگینِ پادشاهیِ چرخ، بلند پایایه  است.  
        ساقیِ چرخ، ادب را در پیمانه‌ی دم ریخته ام،  
        سر نقشِ جهان، تویی که نظم را به اندازه است.  
        این قل‌قلِ خاک، آرام ارام جان بخود می‌ربد،  
        ای بشر، در پیشگاهِ بشر، هنر بجوی قدرت  به اندازه است 
        زندگی چنین است؛ سختی، همه حال سخت،  
        از مهر، روشنی ببخش، که جرعه‌ای از جامِ سازنده است.  
        روح را ببین، که خونش رشته نامرای  بلعیده است،  
        و ز پروازبخوان، که دفترِ دنیا، ورق‌ورق، پاره  است.  
        باده‌ی دل بنوش، که جان، به مستی اید سرشت   
        وضو به اشکِ دیده کن، که دل، خانه‌ی سجاده است.  
        چون سنگِ زیرین، استوار باش، اگر به نبردِ دنیا آمده‌ای،  
        رهِ افتادگی را بجوی، که نامِ صبر، بلند  آوازه‌د است.  
        گوهری در راهِ صبر یافتم، که به دستانم سپرد،  
        کاستی ندیدم، و کجی‌هم، چون راستی، هم‌اندازه است
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        طوبی آهنگران

        ،

        مسعود مدهوش( یامور)

        نقدها و نظرات
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۱ ساعت پیش
        درودتان استاد بانو اهنگران ارجمند🌼🌿🥂🌸🌹🍻💐

        همه‌ی جهان، چشم آفرینش، به تو دوخته‌است،
        وعالم، به نورِ گسترده سخن گشوده است.
        هر که بخواهد، ره به خلوتِ خورشیدِ تورا جوید،
        در نگینِ پادشاهیِ چرخ، بلند پایایه است.
        ساقیِ چرخ، ادب را در پیمانه‌ی دم ریخته ام،
        سر نقشِ جهان، تویی که نظم را به اندازه است.
        این قل‌قلِ خاک، آرام ارام جان بخود می‌ربد،
        ای بشر، در پیشگاهِ بشر، هنر بجوی قدرت به اندازه است
        زندگی چنین است؛ سختی، همه حال سخت،
        از مهر، روشنی ببخش، که جرعه‌ای از جامِ سازنده است.
        روح را ببین، که خونش رشته نامرای بلعیده است،
        و ز پروازبخوان، که دفترِ دنیا، ورق‌ورق، پاره است.
        باده‌ی دل بنوش، که جان، به مستی اید سرشت
        وضو به اشکِ دیده کن، که دل، خانه‌ی سجاده است.
        چون سنگِ زیرین، استوار باش، اگر به نبردِ دنیا آمده‌ای،
        رهِ افتادگی را بجوی، که نامِ صبر، بلند آوازه‌د است.
        گوهری در راهِ صبر یافتم، که به دستانم سپرد،
        کاستی ندیدم، و کجی‌هم، چون راستی، هم‌اندازه است
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۱ ساعت پیش
        درودتان بانو اهنگران ارجمند 💐🍻🌹🌸🥂🌿🌼🌼

        بسیار زیبا ،دلنشین و لذت بخش🌼🌿🌿🥂🥂
        قلمتان پاایا👏✨🙏
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1