سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
گرچه قصدش را نداشتم
اما مصرع آخرتان بر آنم داشت که نقد کنم
جسارتاً نقد منفی:
شعر حاضر، گرچه در قالبی دلنشین و لحنی محترمانه پیش میرود، از منظر پویایی زبان دچار سکون و بیکنشیست. به عبارت دیگر، زبان در این شعر، بیشتر نقشی بازتابی و توصیفی دارد تا کنشگرانه یا خلّاقانه.
در این شعر، زبان بهجای آنکه جهان تازهای بیافریند یا واقعیتی نو بسازد، صرفاً به تکرار و بازنمایی احساساتی آشنا و پیشپاافتاده میپردازد. شاعر چیزی خلق نمیکند، بلکه احساساتی شناختهشده را توصیف میکند. زبان اینجا نه میخراشد، نه میلرزاند، نه درمیشکند، بلکه مثل آینهای مات، تنها تصویری عادی بازمیتاباند.
زبان شعر از کلیشههای رایج عاشقانه اشباع شده است: «مست و پریشان»، «کودکی آواره»، «هجران و غم»، «هوای بیکسی»، «فصل بهاران»، «راز دل» و... این واژگان، بهجای آنکه بار معنایی تازهای حمل کنند، بیاراده و بیقدرت در شعر جای گرفتهاند و بهنوعی زبانِ خنثی تولید کردهاند؛ زبانی که دیگر قدرت تأثیرگذاری یا تخیلبرانگیزی ندارد.
یکی از نشانههای زبان کنشگر، ریسکپذیری زبانی و معناییست: بازی با ترکیبها، شکستن نحو، جسارت در تداعیها. اما در این شعر، زبان کاملاً محافظهکارانه است؛ از منطقهی امن خود خارج نمیشود، هیچ ساختار یا تصویر را نمیشکند، از واژگان معمول فراتر نمیرود. این نوع زبان، نه مقاومت میکند، نه میگریزد، نه حتی تعجب میآفریند.
در این شعر، زبان بیش از آنکه «زبانِ شعر» باشد، تبدیل شده به «ابزار انتقال احساسات معمول». نه خود را به خطر میاندازد، نه جهان را به لرزه درمیآورد. بهزبان دیگر، زبان این شعر زنده نیست؛ حرف میزند، اما عمل نمیکند.
عزت مدام و خیر مستدام