سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 23 ارديبهشت 1404
    17 ذو القعدة 1446
      Tuesday 13 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        سه شنبه ۲۳ ارديبهشت

        احتضار خاک

        شعری از

        آرمین اسدزاد (الف)

        از دفتر نـخـــــــــــــــــوان نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۷۶۸۲
          بازدید : ۱۹۳   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        خاکی که بر آن بالیدم
        پوشانده بود
        ریشه‌یِ بیدی کهن
        که یوزانِ سیاه
        سایه‌سارانش را
        مأوایِ مغازله می‌دانستند.
         
        خاکم تَر بود
        سرخ را می‌لیزید
        و می‌چشید طعمِ فلز؛
        کور بود و کَر
        که این‌جا معاشقه‌ها
        پِی‌آمدیست ستیزه‌ را!
         
        این‌ها... این‌جا مرا واداشت
        به رویاندنِ چنگال
        در سرپنجه‌هایم!
        که عهدِ استحالت بستم
        و شلاقِ ایمانم را 
        بیازمودم
        به تعمیدِ خونِ تو:
        سیاهِ سیاه.
        در کوره‌ها
        گداختم آرواره را
        تا که پولاد بپوشد فک‌ّم!
        و دندان‌هایِ نیش
        که اریب
        کشیده‌ام سنباده:
        مُصَرَّح نیزه‌هایم را ببین!
         
        می‌خواستم تو را
        تو را تن به صد
        بروبم گلّه‌هایت را!
        در ضیافتِ انقطاعِ اندام‌
        و شکستِ استخوان
        جیغ شدی و هِی تَرَق
        فروپاشیدی
        گسست مهره‌ها.
        می‌لیسم لبانم را...
         
        حال که هستم من
        در تلاقیِ غُرّش و بُرّش‌،
        در لذّتِ انتظار
        از برایِ کشیدن به صلابه...
        باید ببینید
        ببینید که من
        احتضارِ خاک
        احتضارِ این لالیده‌ خاکم من!
        ببینید که من اکنون
        در بر‌هم‌تنیدگی‌هایِ میل و مرگ
        آنچه می‌خواستم را یافته‌ام
        پیکره‌‌ای آزادم.
        ۹
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        ۱۷ ساعت پیش
        با زبانی تراش‌خورده و جسور مارو به دل تاریکی و احیای درونی بردید... خندانک خندانک
        درود بر شما خندانک
        زیباست خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۶ ساعت پیش
        سلام و سپاس شهزاده‌ی ناب
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۷ ساعت پیش
        درود بزرگوار
        اجتماعی بسیار زیبا و موثر بود خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        عباس ابراهیمی رستاقی
        دیروز
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۷ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        دیروز
        درود بر جناب اسد زاد
        عمیق و پر محتوا
        فراتر از درک ما
        خندانک خندانک
        خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۷ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        سید مرتضی سیدی
        ۲۳ ساعت پیش
        سلام استاد جان خندانک
        با این مغازله و دگرگونی وه چه معاشقه ‌ای در پیش است! خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۷ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        علی اصغر صحرایی (رائد تنها)
        ۲۲ ساعت پیش
        درود زیبا بود
        پایدار باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۷ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        ۱۹ ساعت پیش
        سلام و عرض ادب جناب اسدزاده گرامی خندانک
        بامفهوم و زیباست
        خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۷ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۱۵ ساعت پیش
        درودتان جناب اسدزاده شاعر گرانمهر💝❤️‍🔥🌼🌼☝️👏

        بسیار زیبا و دلنشین 🌿🙏💐☄️

        قلمتان پایا🤞🥂🌹💞🍻✨🌸
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۵ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        ۱۴ ساعت پیش
        خیلی عجیب و جالبه شعرهاتون و آدم رو به فکر فرو میبره قلمتان سبز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۴ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        ۱۴ ساعت پیش
        من که رشته ادبیات نخوندم و شاعری بلد نیستم زیاد ولی علاقه دارم، ولی از شما انسان بزرگوار یک دغدغه مشاهده کرده ام در زیر اشعار شاعران که بسیار به جاست که آن پیشرفت و پیشرفت و پیشرفت و خارج شدن از چهارچوب این جمله بندی های تکراریست ، که شما خوب از پسش بر اومدید ، ولی در اینجا یک نکته قابل توجه هستش چرا شاعرانی که زیاد پیچیدگی عجیب و غریبی در شعرهایشان نیست ، یا به طغیان کلمات کم روی آورده اند ، کتابهایشان به چاپ بیستم تا سی ام میرسه برای نمونه فاظل نظری، بدیع ، عسگری و .... البته منظور این نیست شعرهاشون عادیه که پیچیدگی و رمز گشایی هم داره ولی طرفدارانشان بسیار زیاد شده ان، ولی کسانی که بسیار پیچیده شعر میگن در شاعران معاصرمان بسیار گمنام موندن ، این دلیلش چی می‌تونه باشع؟
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۳ ساعت پیش
        سلام مجدد
        بنده‌نوازی فرمودید... مراتب امتنانم را پذیرا باشید
        اما در مورد اون سوال اساسی:
        اول باید به چیزی بپردازیم سال‌هاست دیگر در شعر فارسی موجود نیست! آن هم نقد ادبی و نظریه است که خاموش مانده... مخاطب عام یک نظر می‌کند و آنچه را که درمیابد می‌خرد اما اگر مثلاً نقادان حرفه‌ای باشند که اشعار را بسنجند و بگشایند، مخاطب عام تحت تاثیر آن نقد پی می‌برد که شعرای دیگر یا گونه‌های دیگر هم هستند که ارزش مداقه و مطالعه دارند. بعد هم تا قسمتی شبکه‌های مجازی باعث شده‌اند تا مخاطب به دنبال راحت‌الحقوم باشد... دیگر ادامه نمی‌دهم این لیست را جز آخرین مورد که آخر در این اوضاعی که ما را فرو بلعیده، کی حال و حواس و حوصله‌ی شعر و شعور و معنا را دارد؟!
        ولی حالا همین را با شعر جهان بسنجید: مثلاً پل سلان که عنوان تاثیرگذارین شاعر متاخر را به دوش می‌کشد: در فروپاشی زبان می‌سراید؛ یعنی هیچگاه دریافت کامل اشعارش ممکن نیست چه برسد به غامض یا پیچیده! پس چگونه به چنین جایگاه والایی رسیده؟ در پرتو نظریه پردازانی ادبیات را تازه‌به‌تازه تئوریزه می‌کنند و نقادانی که اشکاف می‌اندازند به جان اشعار و مخاطب عام را از بار آن اثر آگاه می‌کنند...
        ببخش که تا این حد خلاصه کردم، عرصه و مجالی نیست برای بیشتر پرداختن متاسفانه.
        ارسال پاسخ
        دانیال حاجی زاده (اشک)
        نه خلاصه نبود و پاسختون کاملا قابل دفاع بود ، و حرفاتون همش درست ، البته خاص بودن کار هر کسی نیست، و این پیشرفت قابل دفاع هستش، شما قوی شروع کردید و به امید خدا پشت سر هم پیشرفت خواهید کرد ، از هوشی که در شعرهاتون هست این نکته کاملا پیداست، از خدا برای شما و شاعران این سرزمین آرزوی موفقیت دارم ، ما هم به عنوان یه مخاطب کارهای زیبای شما رو دنبال میکنیم و از شما یاد می گیریم ، قلب و قلمتان همیشه سبز باد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        ۱۳ ساعت پیش
        حال که هستم من
        در تلاقیِ غُرّش و بُرّش‌،
        در لذّتِ انتظار
        از برایِ کشیدن به صلابه...
        باید ببینید
        ببینید که من
        احتضارِ خاک
        احتضارِ این لالیده‌ خاکم من!
        ببینید که من اکنون
        در بر‌هم‌تنیدگی‌هایِ میل و مرگ
        آنچه می‌خواستم را یافته‌ام
        پیکره‌‌ای آزادم.👏👏👏
        درود ها بر جناب آرمین ارجمند خندانک
        بسیار عالی 👏👏👏
        موفق باشید در پناه حق خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۲ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        ۱۳ ساعت پیش
        درودتان گرانمهر آذرابادگان
        شکوهمند، غنی و بسیار جذاب سرودید
        سروین کلکتان سبز و ماندگار
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        ۱۲ ساعت پیش
        سلام و سپاس
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        ۱۰ ساعت پیش
        سلام و درود بر شما
        آقای اسد زاد عزیز خندانک
        شعر پر از تنش و خشونت شما را نیز خواندیم خندانک خندانک
        جالب است که آدمی به درجه ای برسد که حتی حاضر باشد به هیولایی تبدیل شود ولی به آمانج و هدف بر حق خود برسد...
        در دنیایی که حتی عشق و سرزمین و خاطره‌ها هم به خشونت آلوده شده‌اند، شاعر می‌گوید تنها راه نجات این است که خودت را از نو بسازی—نه به شکل یک آدم معمولی، بلکه مثل موجودی قوی، تاریک و شکست‌ناپذیر. این تولد تازه ساده نیست؛ از دل درد، خون، و ویرانی می‌گذرد، اما در پایانش آزادی هست.
        و خلاصه‌ی خیلی ساده‌تر:
        این شعر داستان کسی‌ست که از درد و شکست، خودش را تبدیل به نیرویی نیرومند و بی‌رحم می‌کند تا دوباره بتواند زنده باشد—آزاد، سیاه، و شکست‌ناپذیر.
        و همچنان این اهداف را در واژه گانی تند و تیز و کوبنده به مخاطب خود عرضه می کند خندانک

        آرمین اسدزاد (الف)
        درود و عرض ادب
        صریح و بی‌لهجه سیر روایی این شعر را واکاویدید و بازگو کردید
        مراتب امتنانم را پذیرا باشید
        دست حق به همراه‌تان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1