سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 25 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت فردوسي
19 ذو القعدة 1446
    Thursday 15 May 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

      پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت

      بیرق کن نویی

      شعری از

      محمدرضا آزادبخت

      از دفتر جُوازِ یک دست نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۷۳۳
        بازدید : ۱۶۵   |    نظرات : ۱۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      جواز یک دست تقدیم می کند 
       
      وسوسه 
      تنها دلیل خارج شده از خشم من خواهد بود 
      وسوسه تنها دلیل فریاد من 
      تا دیرقت دلتنگی 
      تادیرقت آشفتگی 
      گاهی قلبم شبیه افسرده ها
      دلخوش دیر وقت تو خواهد بود 
       
      نام من آتش بود 
      زیر سایه ی وسوسه
      نام من  زوال 
      در فرو افتادگی سایه ی  بخشش
      اشک ها به فرو پاشی آتش 
      دریا را یخ زده در تنهایی می کنند 
       
      نام من جزیره ایست 
      که خنجری فرو نهفته در خود دارد 
      تنها تو می دانی 
      نام من شمع به خواب رفته ی روزگار ستیز 
      در دشنه های فرو نهفته در دریا هاست 
      تنها تو می شناسی که مدام 
      راز ستیز در تبرد سنگلاخ ها به کجا خواهد کشید ؟
      تنها تو تنها تو .....
      آرزو را در چشم کن نویی ها خشکاندی 
      چشم کن نویی ها پر از زالوهای مکر 
      مکررجولان آسیب در خشم من خواهد بود 
       
      بپادار که تنها تو 
      برپا دارنده ی بیرق کن نویی هایی
      تنها تو بیرق فرو رفته در کن نویی هایی
      تنها تو ......
      با احترام محمدرضا آزادبخت 
      جنون تنها بیرق فرو رفته در کن نویی هاست 
      گاهی باید اعتراف کرد تنها مرگ همراه بیرق هاست 
       
      ۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      ۸ ساعت پیش
      چه تعبیرهای زیبایی داره خندانک
      فروپاشی آتش توسط اشک... خندانک
      تا جایی که متوجه شدم واقعنی لذت بردم خندانک
      درود بر شما استاد ارجمند خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      ۷ ساعت پیش

      نام من جزیره ایست
      که خنجری فرو نهفته در خود دارد
      تنها تو می دانی
      نام من شمع به خواب رفته ی روزگار ستیز
      در دشنه های فرو نهفته در دریا هاست
      تنها تو می شناسی که مدام
      راز ستیز در تبرد سنگلاخ ها به کجا خواهد کشید ؟
      تنها تو تنها تو .....
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      درود برشما
      بسیارزیبا وتفکر برانگیز بود
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      درود بر شما
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۶ ساعت پیش
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و پر احساس بود خندانک
      آرمین اسدزاد (الف)
      ۱۳ ساعت پیش
      ۱- آنچه به حس دریافتم:
      نامش شاید وسوسه باشد، اما جوهره‌اش آتش است؛ آتشی که نه فقط می‌سوزاند، که معنا می‌زاید.
      با شعری روبه‌روییم که جهان را نه با خبر، که با زخم می‌سازد. درون آن، جزیره‌ای‌ست که خنجری در خود پنهان دارد؛ دریایی‌ست که اشک، آن را یخ زده کرده؛ و زبانی‌ست که خشم را نه فریاد، که بیرق می‌نامد. اینجا وسوسه، پناهگاه است، نه گناه. بخشایش، زوال می‌آورد، و تنها «تو»یی هستی که راز تبردها را می‌دانی.
      این شعر، بیش از آن‌که «نوشته» باشد، افتاده است؛ در دل سنگلاخ، در سایه‌ی بیرق‌های فرورفته، در کن‌نویی‌هایی که نام‌شان را هیچ فرهنگ‌نامه‌ای نمی‌داند، اما دلِ زخمیِ ما آن‌ها را می‌شناسد.
      با خواندن این شعر، نه به جهان، که به زخمِ جهان نزدیک می‌شوی. نه به معنا، که به ستیزی که معنا را زاییده. اگر جرئت آن را داری که با «مرگ، که تنها همراه بیرق‌هاست» روبرو شوی، این شعر، آینه‌ای‌ست بی‌پرده برایت.

      ۲- آنچه به عقل دریافتم:
      این شعر، اعترافی فروخورده است؛ نه از سر شکست، که از تیزهوشی در برابر جهان و زوال‌هایش.
      از دیدگاه روان‌شناختی، ما با شاعری روبه‌روییم که دچار درهم‌تنیدگی احساسات متناقض است: او هم از وسوسه می‌گوید، هم از خشم؛ هم نام خود را «زوال» می‌گذارد، هم «آتش»؛ و در این تناقض‌ها، ما نه یک بحران، که یک خودآگاهی تند و تیز را می‌بینیم.
      شاعر، به‌گونه‌ای دگرگون‌شده از آسیب و بینش سخن می‌گوید؛ به ما می‌گوید که در دل تنهایی، چیزی یخ می‌زند، و آن چیز نه فقط دریا، که امکان دگرگون‌سازی احساسات است. این یخ‌زدگی، نماد افسردگی نیست؛ بلکه نوعی توقف برای دیدن دقیق‌تر درد است.
      در بندهایی چون «نام من جزیره‌ای‌ست که خنجری در خود دارد»، با مفهوم یونگی «سایه» مواجهیم: بخشی از روان که ناخودآگاه‌ترین و خطرناک‌ترین لایه‌ها را در خود نگه می‌دارد. جزیره در این‌جا، خودِ منزوی‌شده و صیقل‌خورده‌ی شاعر است؛ اما خنجر، حافظه‌ی زخم‌های پنهان اوست که هنوز بیرون نیامده‌اند.
      اما چشم‌گیرترین عنصر، حضور مدامِ «تو»ست؛ در روان‌شناسی تحلیلی، این «تو» می‌تواند آنیمای شاعر باشد؛ تصویر ناخودآگاه مؤنثی که شاعر با آن در گفت‌وگوی دائم است، و تنها به واسطه‌ی آن، قادر است به جهانِ بیرونی معنا ببخشد.
      از نگاه فلسفی، شعر با واژه‌هایی چون «بیرق»، «دشنه»، «مرگ»، «بخشش»، «زوال»، ما را به قلمرو هستی‌شناسی می‌برد؛ جایی که زندگی، در بند نام‌ها نیست، بلکه در کشاکش دائمی میان میل به بودن و آگاهی از فروپاشی معنا پیدا می‌شود. اینجا با شاعری مواجهیم که نه به «معنا»، که به ویرانه‌ی معنا خیره شده. او حقیقت را نه در «روایت»، بلکه در سکوتِ پس از فریاد جست‌وجو می‌کند.
      نهایتاً، این شعر پرچمی‌ست که در طوفان فرو رفته اما هنوز به آن امید بسته‌اند. شاعر، در واژه‌هایش نمی‌خواهد نجات پیدا کند؛ او تنها می‌خواهد دیده شود، در آستانه‌ی مرگِ معنا، با چشمانی که از زخم‌های مکر لبریز است.
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      ۸ ساعت پیش
      درود بر شما بزرگوار خندانک
      نقدی شاعرانه و اندیشمندانه خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      خندانک
      درود بر استاد آرمین خندانک
      استفاده کردم از نقد پربارتان خندانک
      خداقوت خندانک
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نرگس زند (آرامش)
      نرگس زند (آرامش)
      ۱ ساعت پیش
      درود وخدا قوت خندانک
      ارسال پاسخ
      سید مرتضی سیدی
      ۱۳ ساعت پیش
      سلام علیکم و رحمت الله و برکاته استاد ارجمند

      قصه من و تو
      تنها تو تنها تو... خندانک خندانک


      باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟
      شمشادِ خانه‌پرورِ ما از که کمتر است؟

      ای نازنین‌پسر، تو چه مذهب گرفته‌ای؟
      کِت خونِ ما حلال‌تر از شیرِ مادر است

      چون نقشِ غم ز دور بِبینی شراب خواه
      تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرّر است

      از آستانِ پیرِ مغان، سر چرا کشیم؟
      دولت در آن سرا و گشایش در آن در است

      یک قِصّه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب
      کز هر زبان که می‌شنوم، نامکرّر است

      دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
      امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است

      شیراز و آبِ رکنی و این بادِ خوش نسیم
      عیبش مکن که خالِ رُخِ هفت کشور است

      فرق است از آبِ خِضر که ظُلمات جای او است
      تا آبِ ما که مَنبَعش الله اکبر است

      ما آبرویِ فقر و قناعت نمی‌بریم
      با پادشه بگوی که روزی مقدّر است

      حافظ چه طُرفه شاخ نباتیست کِلکِ تو
      کِش میوه دلپذیرتر از شهد و شکّر است

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فرشید به گزین
      ۱۱ ساعت پیش
      چه سه گانه ویژه ای هدیه دادند دوستان ناب خندانک

      اولی شعر محمد رضا جان که فک کنم بی تردید یکی از بهترین شعرهاشون باشه خندانک

      نام من آتش بود
      زیر سایه ی وسوسه
      نام من زوال
      در فرو افتادگی سایه ی بخشش

      واقعا عالیه . حتی لازم نیست فرو افتادگی سایه بخشش رو معنی کنیم . کافیه لذت ببریم خندانک

      دومی نقد حیرت انگیز جناب اسد زاده بزرگوار
      انگار که اصل مطلب رو با بهترین بیان ، جامع و مانع
      و طبقه بندی شده قلم زدند

      سومی انتخاب بسیار زیبای دوست عزیزم جناب سیدی از حافظ خندانک
      درجه یک خندانک خندانک

      سید مرتضی سیدی
      سید مرتضی سیدی
      ۱۰ ساعت پیش
      سلام و درود بر شما دوست عزیزم خندانک
      مسرورم از لطف و محبتتون خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      ۱۰ ساعت پیش
      با ارادت
      امیدوارم
      همواره در عالم شعر بتابید
      قلم وزین همیسشه نویساباشد
      هزاران درودبر اشعار زیبایتان
      استاد فرهیخته
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مسعود مدهوش( یامور)
      ۹ ساعت پیش
      درودتان استاد ازاد بخت زیبا نگار🌿👏🌸☄️🥂🙏🙏🍻✨

      لذت بردم همچون همیشه بزرگمهر🍃💐💝🌹💜❤️‍🔥💞🌼

      دستمریزاد ،قلمتان سبز و پر نگار🙏🥂☄️🌸
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نرگس زند (آرامش)
      ۱ ساعت پیش
      درود وعرض ارادت خدمت استاد ارجمند خندانک
      بسیار زیبا ودوست داشتنی ایست خندانک
      موفق وسلامت باشید خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2