جمعه ۱۹ ارديبهشت
قلم مشکن ۰ شعری از طوبی آهنگران
از دفتر گلستان ادب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۵۵۸
بازدید : ۵۴ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
: قلم مشکن
قلم مشکن، مرا ز خونش صد نشان دارم،
ز جان سوختهی عاشق،بسی داغ گران دارم.
مرا با جرعهی انگور سرشتند، مستِ مستم،
ز باده شعر نوشتم، که عرق این وطن دارم.
به سروستان که اید سایه گسترم سرو،
به حیرت ایدم دریا، ز شوق اشکِ روان دارم.
کتابِ عشق ورق خورد، ز نامِ بینشانان،
هوا پیچید میانِ عشق، تمنّا در نهان دارم.
به حسنِ انتخابت، مسیح را سروِ بستانم،
که از ناجیِ مستان، ز لاله داغِ نشان دارم.
ببار، ای ابرِ توحیدی، ز آغوشم خزان بردار،
از این باده بنوشانم، که مشکش در زبان دارم.
بگیر آن تارِ شب، جانان، که ظلمت برنیمی گیرم،
منم و ز ملتِ عاشق، ز کیهانش سخن دارم.
چه دانستم تقدیر، سینهام بر زلفت بست،
ز عطرِ موی او مستم، چه باک از غافلان دارم؟
چرا رو بستهای، ای سروِ آزادِ بهارستان؟
به گلشن سرو نازم، که نسرین، طبعِ گران دارم
قلم مشکن، مرا ز جوهر، باده نوشم کن،
ز رویِ سرخ مرنجانم،که این راه تا زمان دارم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
مثل همیشه