شنبه ۳ خرداد
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
به نال، ای مرغ شب، با من، که من هم آن نوا دارم،
لب پرتگاهِ تنهایی، امیدی از رهایی ازاین صحرادارم.
صدای لایلای آب آید،که دشنه میزند بر حس اوا ،
در این بادیه ظلمت تارنداخته ، که صید بیصدا دارم.
از این حالم تو بگذر، خماری در نگاهم نیست،
نهم و ز بعد نامی، تو بگزر تبی از داغها ها دارم.
میانِ من او راهیست، دری بگشا، غبار ره بردار ،
دمی باده بنو شانم ، منی با شیخِ مستان همنوا دارم .
دانستم درمسیر ره شعله ایست که جان را بسوزد
الهی بشکن آن دیواردل ازرده ام من نظر سوی خدا دارم،
غبارازدل برافشانید اگر دانید ز ان دریا برافشانید
دراین راه، مسیحا حلقه ای دل عر یان بحلقه را دارم،
از آن بویِ بهاران، بلندتر زان بودگیسوی باران،
چو مرغانِ هواخواه ،از آشیانِ کوه ی یاران سود ها دارم.
هراسی نیست، که لکلک، تیزمنقار، پر گشاید،
که بصید دل، روم من، ره ابرار صفا دارم.
بدیدم بلبل مست، هر صبح بوی گل داند غنیمت
به خار کی کام بگیرم من که با گل گفت گوی بر ملا دارم
ببین شاهم، عرق از سینه باشد خیمه زد گل
از این سینه همین بست که نشان اشنا داردم
عجب ابی که از سرچشمه تو باشد که ًکام شیرین باشد
چوزنبورباده از گل نوشم عمل شیرین صبا دارم.
وجود عشق امد خوش امد سخن شیرین امد
موج درموج، معرفت امد وزان دریا دل زیبا دارم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موج درموج، معرفت امد وزان دریا دل زیبا دارم
سلام بر بانو آهنگران
دم شما گرم