سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 7 ارديبهشت 1404
    29 شوال 1446
      Sunday 27 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ای برادر تو همان اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای مولانا

        يکشنبه ۷ ارديبهشت

        انتظار

        شعری از

        غلامرضا مهدوی (مهدوی)

        از دفتر دفتر شعر آیینی1 نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۶۸۲۵
          بازدید : ۵۸۳   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        چه دلی دهم به دنیا که کند مرا وفا را
        چه سری زنم به صحرا که دهد مرا صفا را
         
        به کجا سفر نمایم بجز از دیار باقی
        که دهندم این تلاقی سرِ رشته ی بقا را
         
        دل از این عجوزه برکن، بشنو عریضه از من
        نکند که در نیابی ثمرِ بَر دعا را
         
        زندم زمین همین من، عجبم از این تهمتن،
        چه کنم که از قفایش بزنم به خاک لا فتا را
         
        سر و دست دل بشستم، سه طلاقه اش نمودم
        نکنم رجوع دیگر به حرامِ نا روا را
         
        شب و روز لابه کردم ز دلم اِنابه کردم
        که در انتظار یارغایب بدهد دلم شفا را
         
        غلامرضا مهدوی
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        ۲ هفته پیش

        خندانک به نام یگانه خدای هستی بخشخندانک

        سلام و درود و احترام خدمت یکایک نابیان ارجمند خندانک
        با کسب اجازه از محضر شریف مدیر عزیز سایت
        استاد سیّدفکری احمدی‌زاده گرانقدر خندانک


        چون خودتان درخواست نقد ادبی نمودید ؛
        چند سطری خیلی خلاصه می نویسم خدمت تان .



        چه دلی ( دهم ) به دنیا ؛ که ( دهد به من ) وفا را
        چه سری زنم به صحرا ؛ که ( دهد به من) صفا را

        به کجا سفر نمایم .. به جز از دیارِ باقی
        که دهندم این تلاقی .. سرِ رشته ی بقا را

        دل از ( هر چه بوده ) برکن، بشنو عریضه از من
        نکند که در نیابی ( ثمری بَر ِ ) دعا را

        زندَم زمین همین من، عجبم از این تهمتن،
        چه کنم که از قفایش ( زند آهِ ) لا فَتی را

        سر و دست ( و دل که ) شُستم، (من همی به ترکِ دنیا)
        نکنم رجوعِ دیگر .. به حرامِ نارَوا را

        شب و روز ، لابه کردم ؛ ( به خدا ) اِنابه کردم
        که ( به چشمِ یارِ ) غایب .. ( بدهد به‌جان ) شفا را


        غلامرضا مهدوی



        غزل تان الحق زیباست ؛ بالاخص به لحاظِ محتوایِ پایانبندی ، تفکّر خوبی دارد ؛ ولی گاه به تلمیحاتی نه‌چندان مستند روی آورده است . دنیا آفریده ای زیبا از آفریدگانِ بی انتهایِ یگانه خداست و مکرّم است ؛ چنان‌که در دعای دلپسندِ یَستشیر هم می‌خوانیم :

        ... وَ لَا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ یَسْتَشِیرُ ...

        خدا دنیا را بی آن که با آفریده ای از بندگانش اندک‌مشورتی نماید؛ به تنهایی ، زیبا آفرید .

        البته به دلیل ضیق وقت ، نمی‌خواهم که درین مورد
        و درباره ریشه‌شناسی کلمه‌ی دنیا ، بحثی داشته باشم .


        مولوی می گوید :


        چیست دنیا : از خدا غافل شدن
        نه قُمار و نَقده و میزان و زن .

        و‌ منظورِ مولوی هم از حیطه‌ی ذکرِ آرایه‌ی ادبیِ مجاز ، واژه‌ی دنیا را‌ گفته و دنیاپرستی را اختیار و اراده نموده است . چرا که خود ِ دنیا به مثابه ی مخلوقی شگرف از خلاقیتِ الهی ، هیچ اشکالی ندارد بلکه دنیا با افتخارِ تمام ، محلّ ِ هستی و حیات و نعمت و رحمت و برکتِ الهی برای جهانیان است ( من نکردم خلق تا سودی کنم / بلکه تا بر بندگان جودی کنم ) و در واقع این ساکنانِ رنگارنگ و‌ گاه ناشُکرِ حاضر در دنیا هستند که با پندار و گفتار و کردارهای اغلب ناشایست و جنگ‌طلبانه و جنایت‌کارانه ، دنیای همواره جوان و زیبا را به اَسَف و تباهی کشانده اند .
        در حقیقت این دنیاست که از ما بایست شاکی باشد نه ما از دنیا آن هم‌ به ذکر القابِ نه چندان خوشایند .


        - و اما به جهت ساختاری ، دلگویه‌ی شما در بحر دُوریِ - فَعِلاتُ فاعِلاتُن - است و در اکثرِ ابیاتِ شعر زیبایتان نوسان ِ هجایی و هجاهای‌ اضافی داشت و از سریع‌نویسی‌تان بسی رنج می بُرد.

        - واژه گزینی در شعر خیلی‌خیلی مهم است بویژه در اشعار عرفانی
        که به حضرت صاحب الزمان ( ع) ختم می شوند .

        - از لحاظ جمله‌بندی و کارکردِ نقشِ دستورزبانی : آوردن دو حرفِ ( را ) آن هم هر دو در جایگاهِ نشانه‌ی مفعول ، ناصحیح بود .


        - با وجودِ تنوعِ واژگان ، کلماتی مثل : من و دل و .... را
        بسیار در اثنای کلام ، به شکلی تکراری آورده بودید . صنعت ادبیِ تکرار اگر نمودِ تقابل و ملاحتِ کلام باشد ؛ آنگاه زیباست .



        قلم‌تان جاودان نویسا
        امیدوارم همواره سلامت و دلشاد و سربلند باشید خندانک


        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        درود بر استاد عزیزم و پنجره سبز آموزنده‌شان خندانک خندانک
        خدا قوت خندانک

        درود بر شاعر محترم صفحه و شعر خوبشان خندانک
        شاد باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        با سلام، درود و احترام حضور استاد
        گرامی حسین زاده وسپاس از اینکه اوقات شریف و ارزشمدنتان را صرف در نقد و ویرایش منصفانه شعرگونه حقیر نمودید.
        خندانک خندانک
        استفاده کرده و آویزه ی گوش هوشم خواهم کرد.
        برای آن استادبانوی بزرگوار آرزوی پایداری، سربلندی وعاقبت به خیری دارم. خندانک
        پاینده باشید. خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        ۲ هفته پیش
        درود استاد .
        سروده ی زیبایی بود، با رگه هایی از طنز .
        خلاقانه بود
        برقرار باشید
        خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درود جناب خوشرو
        زیبا خوانده اید استاد
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتون
        پایدار باشید
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        در وصف انتظار خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درود جناب استکی
        زیبا خوانده اید استاد
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتون
        پایدار باشید
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        ۲ هفته پیش
        با سلام و درود به عزیزانی که منت گذارده، به صفحه ام قدمِ قلم رنجه می نمایند؛ خندانک خندانک
        بویژه از اساتید بزرگوار درخواست نقد داشته و به دیدۀ منّت می پذیرم. خندانک خندانک
        پاینده باشید وسرفراز خندانک
        خندانک

        گفتی استاد دهان آب افتاد
        و مرا لرزه بر اندام افتاد
        بس که این واژه مرا سنگین بود
        طشت رسوائی ام از بام افتاد
        خندانک
        لذت مرگ، نگاهی‌ست به پایین کردن
        بین روح و بدنت فاصله تعیین کردن

        نقشه می‌ریخت مرا از تو جدا سازد شک
        نتوانست، بنا کرد به توهین کردن!

        زیر بار غم تو داشت کسی له می‌شد
        عشق بین همه برخاست به تحسین کردن

        آن قدر اشک به مظلومیتم ریخته‌ام
        که نمانده است توانایی نفرین کردن

        با وفاخواندم‌ات از عمد که تغییر کنی
        گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن

        \"زندگی صحنهٔ یکتای هنرمندی ماست\"
        خط مزن نقش مرا موقع تمرین کردن!

        وزش باد شدید است و نخ‌ام محکم نیست!
        اشتباه است مرا دورتر از این کردن

        کاظم بهمنی
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        چه بامزه بود شعرش خندانک
        ارسال پاسخ
        علی اصغر صحرایی (رائد تنها)
        ۲ هفته پیش
        سلام ودرود بر استاد مهدوی
        بسیار زیبا بود خندانک
        قلمتان همواره نویسا خندانک خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درود جناب استکی
        زیبا خوانده اید بزرگوار
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتون
        پایدار باشید
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درو د زیبا بود
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درود جناب آزادبخت
        زیبا خوانده بزرگوار
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتون
        پایدار باشید
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ هفته پیش
        باعرض سلام
        زیبا سرودی بود
        احسنت بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درود جناب انصاری
        زیبا خوانده اید استاد
        احسنت به کمالتان بزرگوار
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتون
        پایدار باشید
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        ۲ هفته پیش
        با سلام و درود به عزیزانی که منت گذارده، به صفحه ام قدمِ قلم رنجه می نمایند؛ خندانک خندانک
        بویژه از اساتید بزرگوار درخواست نقد داشته و به دیدۀ منّت می پذیرم. خندانک خندانک
        پاینده باشید وسرفراز خندانک خندانک
        فریباایازی روزبهانی
        ۲ هفته پیش
        درود قلمتان نویسا
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درودها برشما بانو روزبهانی
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتان
        پایدار باشید خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        ۲ هفته پیش
        درود وعرض ارادت خندانک
        بسیار زیباست وبا نقداستاد گرامی بهتر هم میشود خندانک
        در پناه حق سلامت باشید خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درود بانو زند(آرامش)
        زیبا خوانده اید
        خندانک
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتون
        سرفراز باشید
        خندانک
        ارسال پاسخ
        امیر وحدتی        یگانه
        ۲ هفته پیش
        درود ها بر ادیب ارجمند جناب
        مهدوی عزیز.
        و سپاس از پنجره سبز استاد
        کوهواره گرانقدر که نکاتی عرضه
        داشتند ستودنی.
        غزل عرفانی زیبایی را مهمان تان
        شده و لذت بردم.
        گفتی استاد ز کف جام افتاد
        و مرا لرزه بر اندام افتاد
        بس که این واژه مرا سنگین بود
        طشت رسوائی ام از بام افتاد
        بداهه تقدیمی اینجانب:
        شهد شیرین خداداد منی
        در دل کوه چو فرهاد منی
        من که ناخوانده در این انجمنم
        همچو شاگردم و استاد منی
        پاینده باشید و سال نو مبارک.
        🌷🌷🌷
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درود جناب وحدتی
        یگانه اید استاد خندانک
        احسنت به کمالتان بزرگوار
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتون
        پایدار باشید خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        ۲ هفته پیش


        چه دلی دهم به دنیا ؛ که دهد به من وفا را
        چه سری زنم به صحرا ؛ که دهد به من صفا را

        به کجا سفر نمایم .. به جز از دیارِ باقی
        که دهندم این تلاقی .. سرِ رشته ی بقا را

        دل از آنچه بوده برکن، بشنو عریضه از من
        نکند که در نیابی ثمری بَر ِ دعا را

        زندَم زمین همین من، عجبم از این تهمتن،
        چه کنم که از قفایش زند آهِ مبتلا را

        سر و دست و دل که شُستم، ز حرامِ مالِ دنیا
        نکنم رجوعِ دیگر .. به حرامِ نارَوا را

        شب و روز ، لابه کردم ؛ به خدا اِنابه کردم
        که دو چشمِ یارِ غایب بدهد به‌جان شفا را

        چه خوشم که می نوازد قلمم به صفحه ی جان
        که بیا و مهدوی شو شهِ مُلکِ لا فتی را

        غلامرضا مهدوی
        علی نظری سرمازه
        ۲ هفته پیش
        درود بر جناب مهدوی
        زیباست
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        سلام و درود جناب نظری
        زیبا خوانده اید خندانک
        ممنون از حضورتان
        خندانک
        ارسال پاسخ
        المیرا قربانی
        ۲ هفته پیش
        عرض ادب خدمت شما
        غزل نابی قلم زده اید.بماند به مهر🌺
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        درود بر بانو قربانی
        دیدگاهتان ناب است به مهربانی
        پایدار باشید
        خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        ۲ هفته پیش
        سلام و احترام جناب مهدوی ارجمند
        درود بر شما و قلم نابتان
        سروده ی زیبایی ست
        خندانک خندانک
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        سلام علیکم
        سپاس از شما بانو خدابنده
        ممنون از حضورتان، زیبا خوانده ایدبانو خندانک
        پاینده باشید خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1