بر مزارم دسته های لاله را پرپر کنید
تاج گل نه؛ باده های کهنه درساغر کنید
یا عزاداری نگیرید از قرار لحظه ای
یا لالایی شیونی با شیوه ی مادر کنید
هلهله، کف، نقل وشیرینی، مقامی در سه گاه
دف زنان و کف زنان تا پاسی ازشب سرکنید
خُمّ می با ساقی و ساغر بیارید و دَمی
بهر خیراتم لبانِ تشنه از مَی تَر کنید
رخت نو پوشید وگل بوییدوبوسیدم تُراب
در وصالم عیشی از اوقات خود بهتر کنید
کودکان آیند وبا افشانه های شوق وذوق
برف شادیها بریزند و هوا را تر کنید
شمع و آب و آینه آرید وصدها برگ سبز،
پُر سبدها از گلِ آلاله ی اَحمر کنید
مِشک وعود و دودِ اسپند وگلاب وشعر ناب
آتش جان مرا پالوده در مجمر کنید
مَی به وصل یار شیرین می برم چون برسرم
دلبران را با خبر از یارِ سیمین بَر کنید
درصفا و مروه ی تشییع من باساز و نی
رقص زیبا باله ای با باله ی هاجر کنید
ضاربم را مختصر با ضربتی یا شربتی
راحت از آزار با هر نشتر و خنجرکنید
با نشای بوته های ارغوانی گل، مرا
بسپریدم خاک و اطرافم پُر از عنبر کنید
جای رشک از وصلتم در خلوتی با اشکِ شوق
کُفرم از ابلیس دونِ اندرون باور کنید
آیه ای درمایه ی اِنّا اِلَیهِ راجعون
ذکرِتلقین مَنِ خوش باورِکافر کنید
شعرعرفانی بخوانید ازپس رقص سماع
یادی از همسنگرانم در خَم معبر کنید
یا علی گویان به قصد قربت از درگاه حق
اقتدا بر میثم تمار و بر قنبر کنید
ریشه بوزینه های بی خرد را برکنید
دستشان کوتاه از محراب و از منبر کنید
قدر ایران دل خود را بدانید این زمان
شمع جان را روشنای محفل رهبر کنید
بر بلندای غزلهای غزال مهدوی
قدر صبری در خور ایوب پیغمبر کنید
گر خدا عمری دهد شاعر شم از بعدِ این
مختصرتر می سرایم منع من کمتر کنید
مهدوی
درود بر شما استاد عزیز
بسیارزیبا بود
سلامت وشاداب باشید همیشه