سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

چهارشنبه ۱۲ دی

صفحه رسمی شاعر دانیال فریادی


دانیال فریادی

دانیال فریادی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
چهارشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۷۷

برج تولد:

برج ثور

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بدون اطلاعات

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۴۲۳
تا کنون 30 کاربر 59 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

لیست دفاتر شعر


۱

طلوعی دیگر


اشعار ارسال شده


وشبی آرزو در دلش به گل نشست وهم چو زورقی سرگردان در ته ذهن ش به گل نشست ...
ثبت شده با شماره ۱۳۴۷۰۲ در تاریخ ۶ روز پیش    نظرات: ۰

گریختم... از بحث های بیهوده زیر چراغ های نفتی دودآلود... ...
ثبت شده با شماره ۱۳۴۵۳۲ در تاریخ ۱۳ روز پیش    نظرات: ۰

کاش می شد پرسید! تا طلوع خورشید چه کسی وقت دارد چه کسی آفتاب صبح را خواهد دید... ...
این شعر را ۹ شاعر ۶۳ بار خوانده اند.
محمد اکرمی (خسرو) ، دانیال فریادی ، محمد باقر انصاری دزفولی ، محمد شریف صادقی ، علی نظری سرمازه ، عباسعلی استکی(چشمه) ، مهرداد مانا و ۱شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۳۴۴۲۶ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۱۶

خواستم به ثریا برسم ثریا کیف گم شده اش را در بازار از من طلب کرد ...
این شعر را ۲۵ شاعر ۱۷۳ بار خوانده اند.
دانیال فریادی ، مهدي حسنلو ، محمد باقر انصاری دزفولی ، جمیله عجم(بانوی واژه ها) ، محمد اکرمی (خسرو) ، افسانه پنام (مولد) ، هادی ساور و ۱۷شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۳۴۲۳۱ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۴۶

کجا بودی آن روز که تنهایی ام کپسول اکسیژن م بود در اوج بی نفسی ...
ثبت شده با شماره ۱۳۴۱۱۵ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۸

مجموع ۳۵ پست فعال در ۷ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر دانیال فریادی


می‌رود....
می‌رود...
می‌رود....
با سرانجام  می‌رود 
بی سر انجام می رود 
آه ای زندگی  او با دستان تهی  می‌رود 
او ست
دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۳۵    نظرات: ۲

باد می‌آمد بادی تند...
و من در جاده ای خاکی پیش میرفتم و افتاب صبحگاهی بر سینه ی جاده انگار ارامیده بود.صدای قلوه سنگ های زمخت زیر پاهایم انگار تنهایی مرا تکرار می کردند.پیش میرفتم در جاده ا
سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۰۱    نظرات: ۴

به اعماق میروم
به اعماق دریا میروم..
تصمیم خود را گرفته ام...
خسته شده ام از نور شدید آفتاب
خسته شده ام از نگاه کنجکاو آدم ها
خسته شده ام از سلام و علیک کردند های مجبوری..
چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۴۵    نظرات: ۴

از پله ها پایین رفتم با سرعت سیر نور .از پله‌ها ی آن زیر زمین نمور سیمانی پایین رفتم.بدون  آنکه به اطراف م نگاه نکنم.هر چقدر پایین میرفتم فصا تاریک تر و نمور تر میشد.بلاخره به ته آن زیر زمین
يکشنبه ۳ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۲    نظرات: ۱۶

در صبحی بهاری پسری با پدرپیرش  به پارک نزدیک خانه شأن رفته بودند.تا به اولین نیمکت چوبی قدیمی رسیدن پیر مرد با اشاره سر به فرزندش گفت همینجا بنشینم.زیر سایه ی درخت صنوبری کهنسال..
پیرمرد از
چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۳۱    نظرات: ۰
مجموع ۷ پست فعال در ۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
3