سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

پنجشنبه ۸ آذر

صفحه رسمی شاعر دانیال فریادی


دانیال فریادی

دانیال فریادی



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
چهارشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۷۷

برج تولد:

برج ثور

گروه

:

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳

شغل

:
بدون اطلاعات

محل سکونت

:
بدون اطلاعات

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۳۵۶
تا کنون 27 کاربر 55 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

لیست دفاتر شعر


۱

طلوعی دیگر


اشعار ارسال شده


این گل ها که باز می شوند در هپروت ذهن من .... ...
ثبت شده با شماره ۱۳۳۹۵۷ در تاریخ ۴ روز پیش    نظرات: ۹
زمان..... شعری از دانیال فریادی از دفتر طلوعی دیگر نوع شعر سپید

در خرید امروزت سیب را فراموش نکن و عشق را و گذشت را و ذوق را ...
این شعر را ۱۸ شاعر ۹۶ بار خوانده اند.
یاسر قادری ، محمد باقر انصاری دزفولی ، دانیال فریادی ، محمد اکرمی (خسرو) ، محمدرضا آزادبخت ، عباسعلی استکی(چشمه) ، جمیله عجم(بانوی واژه ها) و ۱۰شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۳۳۷۵۴ در تاریخ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ ۱۵:۲۶    نظرات: ۲۶

موشی از سوراخ لانه ش ابر ها را بو می کرد ...
ثبت شده با شماره ۱۳۳۶۵۱ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۶

شاد باش وقتی هنوز زیر درخت مجنون عاشق می شوید... ...
ثبت شده با شماره ۱۳۳۵۲۲ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۱۴

انارهای سرخ خون افشانی می کنند وقتی که پیمان صلح در قاب پوسیده ای آویزان است ...
ثبت شده با شماره ۱۳۳۴۱۰ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۱۰

مجموع ۳۰ پست فعال در ۶ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر دانیال فریادی


می‌رود....
می‌رود...
می‌رود....
با سرانجام  می‌رود 
بی سر انجام می رود 
آه ای زندگی  او با دستان تهی  می‌رود 
او ست
دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۳۵    نظرات: ۲

باد می‌آمد بادی تند...
و من در جاده ای خاکی پیش میرفتم و افتاب صبحگاهی بر سینه ی جاده انگار ارامیده بود.صدای قلوه سنگ های زمخت زیر پاهایم انگار تنهایی مرا تکرار می کردند.پیش میرفتم در جاده ا
سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۰۱    نظرات: ۴

به اعماق میروم
به اعماق دریا میروم..
تصمیم خود را گرفته ام...
خسته شده ام از نور شدید آفتاب
خسته شده ام از نگاه کنجکاو آدم ها
خسته شده ام از سلام و علیک کردند های مجبوری..
چهارشنبه ۶ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۴۵    نظرات: ۴

از پله ها پایین رفتم با سرعت سیر نور .از پله‌ها ی آن زیر زمین نمور سیمانی پایین رفتم.بدون  آنکه به اطراف م نگاه نکنم.هر چقدر پایین میرفتم فصا تاریک تر و نمور تر میشد.بلاخره به ته آن زیر زمین
يکشنبه ۳ تير ۱۴۰۳ ۰۳:۱۲    نظرات: ۱۶

در صبحی بهاری پسری با پدرپیرش  به پارک نزدیک خانه شأن رفته بودند.تا به اولین نیمکت چوبی قدیمی رسیدن پیر مرد با اشاره سر به فرزندش گفت همینجا بنشینم.زیر سایه ی درخت صنوبری کهنسال..
پیرمرد از
چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۳۱    نظرات: ۰
مجموع ۷ پست فعال در ۲ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
2