سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        اشعار دفتر شعرِ طلوعی دیگر شاعر دانیال فریادی

        دانیال فریادی

        آسمانی بی سقف آفتابی تند نم باران و فراموشی خاک...
        ۷۶ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        کاش می شد دانست تا طلوع خورشید چه کسی وقت دارد!!
        ۵۴ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        من به او می اندیشیدم او به رژ قرمز....
        ۶۶ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        کودکی بیش نبودم لاغرو با انگشتانی سرد گردنی باریک
        ۸۱ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        مجنون وار پیمودم جاده را وقتی جاده در خیسی تن مان غرق بود...
        ۸۶ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        دختری بود آرزو بر لب چشم در راهو حسرتی در قلب وشبی آرزو در دلش به گل نشست وهم چو زورقی سر گر
        ۲۶۳ بازدید     ۳۵ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        صدای پروانه ها از بال هایشان می اید و صدای قلب من از زخمی کهنه...
        ۹۲ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        و انبوه ی قناری ها که بر شاخه‌ های سیب آواز می خوانند..
        ۱۱۸ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        اجتناب کردم از خودخواهی خودخواهی جلوی راهم سبز شد....
        ۱۲۴ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        هاشم در راه مدرسه روی برف ها نوشت تا عید فقط یک هفته مانده است
        ۱۴۳ بازدید     ۱۹ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        وشبی آرزو در دلش به گل نشست وهم چو زورقی سرگردان در ته ذهن ش به گل نشست
        ۱۲۳ بازدید     ۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        گریختم... از بحث های بیهوده زیر چراغ های نفتی دودآلود...
        ۸۵ بازدید     ۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        کاش می شد پرسید! تا طلوع خورشید چه کسی وقت دارد چه کسی آفتاب صبح را خواهد دید...
        ۱۷۱ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        خواستم به ثریا برسم ثریا کیف گم شده اش را در بازار از من طلب کرد
        ۶۴۶ بازدید     ۴۶ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        کجا بودی آن روز که تنهایی ام کپسول اکسیژن م بود در اوج بی نفسی
        ۶۵ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        این گل ها که باز می شوند در هپروت ذهن من ....
        ۹۳ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        در خرید امروزت سیب را فراموش نکن و عشق را و گذشت را و ذوق را
        ۳۴۶ بازدید     ۲۶ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        موشی از سوراخ لانه ش ابر ها را بو می کرد
        ۷۶ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        شاد باش وقتی هنوز زیر درخت مجنون عاشق می شوید...
        ۱۰۲ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        انارهای سرخ خون افشانی می کنند وقتی که پیمان صلح در قاب پوسیده ای آویزان است
        ۱۰۰ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        کجای این تنهایی جایست برای فراغت تن هایی که قاب تهی کرده اند...
        ۱۲۸ بازدید     ۱۷ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        چرا فراموش کنم...چرا وقتی سایه های شک از رگ گردن به من نزدیک تر است
        ۱۱۴ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        من از آسمان سهم دارم من از گنجشک های خیس زیر باران... من از مورچه ای که بارش را به لانه نرساند
        ۲۴۴ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        ستون ها یک دست بود راهی برای عبور نبود گلدانی را آب دادم گلی شکفته شد....
        ۶۹ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        آفتاب خوابم را رنگی کرد چشمه شعر هایم را خیس پروانه ای بر شانه هایم نشست
        ۱۰۱ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        پدرم شخم میزند افکارش را پای دیواری به چه بلندی...
        ۱۳۰ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        صبح است پنجره را باز می کنم اجاق را خاموش می کنم صبحانه ی تنهایی من آماده است روزنامه را باز می
        ۲۷۵ بازدید     ۳۹ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        هوا گرفته است.. این فانوس لرزان با باد قرارداد صلح نوشته است
        ۱۵۰ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        می بندم این دو چشم رویایی تا شوم مست از عطر تنش تا که نوشم پیاله افسون از دو چشم شراره فکنش
        ۱۲۹ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        خواجه در بند سر زلف نگار بود آن شب گرم تدبیر شکار دل یار بود آن شب
        ۱۳۴ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        با انگشتانم می بینم باچشمانم نقاشی می کنم با لب هایم گوش....
        ۲۰۰ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        می‌خواهم به آدرسی که کف دستم نوشته اند بروم..
        ۱۵۳ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        پنگوئن های امپراطور در خوابم رقص سماع بر پا کرده بودند.ماهیان مرکب انگار با چشمان من می دیدند....
        ۲۹۷ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        چراغ خانه ی ما کم نور است چراغ خانه ی ما مهتابی ست چراغ خانه ی ما هر شب چشمک می زند
        ۳۷۱ بازدید     ۳۵ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        کوه راه میرود زمین می خوابد ومن شعر هایم رابر کف دریا می نویسم
        ۱۲۲ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        می‌خوام به جوانی مادرم زنگ بزنم سالهاست حالش را نرسیده ام امروزعکس ش بر دیوار انگار به من لبخند
        ۴۸۰ بازدید     ۵۹ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        ماه راه دل فریبی خود را تنها در پنهان شدن پشت ابر ها می داند
        ۲۱۱ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        اگر شیری اگر میری اگر مور گذر باید کنی آخر لب گور اگر شادی اگر شوری اگر مست طریق آدمیت در سرت ه
        ۱۶۳ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        مردی نشسته پشت فرمان چشم می دوزد از اینه بغل به زنی کنار اتوبان می رسد به ناکجا آباد آخر ا
        ۱۲۷ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        بر دستانم داغ بر رخسارم آتشی از شوق بر خاطراتم خطی از پیغام دوست بر آستین پیراهنم نقشی از دس
        ۱۳۹ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        پرنده ای با یک حرف عاشق شد پرنده ای با دو حرف اسیر شد پرنده ای با سه حرف قلبش شکست
        ۱۳۸ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        نمیدانم چرا مردم قفس را آفریدند رهایی را به دست خویشتن در بند کشیدند
        ۹۳ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        جهان خانه ی من است فضیلت برادرم چشم مرکبم هر شب شخم می زند ایمانم را در زمین بایر مغزم..
        ۱۷۷ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        دانیال فریادی

        در من زیارتگاه یست با هفتاد چلچراغ روشن و هفتاد تصویرجوان ناکام و هفتاد گلدان لاله رنگارنگ
        ۱۳۰ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7