پنجشنبه ۸ آذر
بر دستانم داغ..... شعری از دانیال فریادی
از دفتر طلوعی دیگر نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۴۵ شماره ثبت ۱۳۰۵۱۲
بازدید : ۱۱۳ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
بر دستانم داغ
بر رخسارم
آتشی از شوق
بر خاطراتم
خطی از پیغام
دوست
بر آستین پیراهنم
نقشی از
دستان اوست
شاید مرا
در چشمه های مست می شورند
شاید مرا
مثل شبی پر خاطره
در دفتر عشق
می جویند
شاید تمام
پنجره های غبار آلود
از هجرتم
مأیوسانه تار می بندد
شاید صدایم سالها
پشت این در های بسته
فالگوش ماندهاست
من در کنار پنجره
هر شب
برای
کوچ خاموش پرستو های عاشق
اشک می ریزم
من از نوای خاطرات تلخ و شیرین
عمریست
ساز میسازم
من پشت پلک های خدا
هر شب
خواب می بینم..
باتشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
جشن
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود به شما بانوی گرامی ممنون از نظر لطف شما سپاسگزارم | |
|
سلام تشکر ویژه از شما استاد بزرگوار سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
بسیارزیبابود