سه شنبه ۶ آذر
اشعار دفتر شعرِ شیدایی شاعر مهدی رستگاری
|
|
مادر بدون نور تو در قلب و ذهن ما
تاریک تاریک است این شب های بی فردا
|
|
|
|
|
به کار عشق در این روزگار بی عاری
شده است خون دل از چشم های من جاری
|
|
|
|
|
شب آمده است ناله ای از قعر چاه کن
سودای ناله از شرر و دود آه کن
|
|
|
|
|
همیشه غصه و تشویش و اضطراب جهان
نشانه های بلایای آخر صفرند
|
|
|
|
|
اگر چه گشته هزاران امید نقشِ بر آب..
|
|
|
|
|
باز اربعین رسیده و من غرق مشکلم
داغت حسین (ع) خوب نشسته است بر دلم
|
|
|
|
|
ای خوش آن روز که از عشق پریشان بودم
شهربند حرم حضرت جانان بودم
|
|
|
|
|
شب است و باز من در کنج خلوت می نشینم..
|
|
|
|
|
گر چه بر درد و غم و فاجعه پایانی نیست
در تن خسته و بیمار تو هم جانی نیست
|
|
|
|
|
عمر طی می شود و دور زمان در گذر است
شد محرم طی و هنگام حلول صفر است
|
|
|
|
|
محرم ماه اشک و آه و اندوه و عزاداری است
که در آن روح انسان غرق در تشویش و بیماری است
|
|
|
|
|
اگرچه داغ تو همواره در این سینه جا دارد
ولی این سینه امشب سوزشی بیانتها دارد
|
|
|
|
|
ارباب من با حس و حال بیقراران
شد آفرینش در عزایت سوگواران
|
|
|
|
|
از دیرباز آنچه بر درد ما دوا بود
بوی خوش شهادت از مهر کربلا بود
|
|
|
|
|
یک روز درد قلب ما آرام خواهد شد..
|
|
|
|
|
صبح است و باز صحبت جانانم آرزو است..
|
|
|
|
|
بشوی این قلب من را از گناهان ای یگانه خالق هستی..
|
|
|
|
|
خدایا روزیم کن در جهان همراهی نیکان دنیا را
به نیکی شان جلایی بخش در این روز قلب پرتمنا را
|
|
|
|
|
خدایا مهرورزی بر یتیمان را به لطفت قسمت من کن
به نور و روشنای این عمل قلب مرا با مهر روشن کن
|
|
|
|
|
نصیبم کن هر آنچه خیر نازل می شود از عرش در این روز
که در این ماه خوشه چین بخشش های این پرارج درگاهم
|
|
|
|
|
در ظلمت بی پایان با وضع پریشانت
بی شک نظری دارد بر حال تو جانانت
|
|
|
|
|
گرچه در این تن بیمار دگر جانی نیست
مردن از این همه ادبار به آسانی نیست
|
|
|
|
|
سجادم و با سربلندی فاش میگویم
من میوه باغ حسین و شهربانویم
|
|
|
|
|
بر نور اساس خلق سرمد صلوات
|
|
|
|
|
در این غروب طلایی به سوی خانه روانم
روانه ام که خودم را به دلبرم برسانم
|
|
|
|
|
ای بهار دل گشا ای عزیز مه جبین
یا امیرالمومنین یا امیرالمومنین
|
|
|
|
|
دلمرده بی تو در دیار مردگان جا مانده ام
گویی که جانم رفته و در حال اغما مانده ام
|
|
|
|
|
نوید آمد به انسان فرومانده به تاریکی
که او زاینده نور است در آفاق انسانی
|
|
|
|
|
مادر بدون نور تو در قلب و ذهن ما
تاریک تاریک است این شب های بی فردا
|
|
|
|
|
در تیرگی و ابهام آن قدر که مشهود است
یک پیکره مجروح در هالهای از دود است
|
|
|
|
|
در کتاب موحش گمراهی نوع بشر
فاطمیه فصلی از یک ظلمت بی انتها است
|
|
|
|
|
فاطمیه آمد و آورد این کابوس را
|
|
|
|
|
کم مانده که از دوریت ای یار بمیرم
مگذار که در حسرت دیدار بمیرم
|
|
|
|
|
ما کجا و الف قامت دلدار کجا است
ما کجاییم و تمنای قد یار کجا است
|
|
|
|
|
صفررفت و دگرباره بهاران ربیع آمد
پس از دورخزان گاه گل افشان ربیع آمد
|
|
|
|
|
ایام تبلور جفا آمده است..
|
|
|
|
|
امشب هوای کربلا دارد دل شوریده ام
توفان به پا گردیده از سیل سرشک دیده ام
|
|
|
|
|
اربعین آمد و غوغا است بیا تا برویم
موکب عشق مهیا است بیا تا برویم
|
|
|
|
|
زمان آن شده که سوی تو روان باشم
به رهنوردی این راه جانفِشان باشم
|
|
|
|
|
حسین نقطه پیوستنم به ایمان است
هم او که نور امید و نجات انسان است
|
|
|
|
|
کربلا قبله هر عاشق بیپا و سری است
دل من در طلبش بسمل بی بال و پری است
|
|
|
|
|
به یاد آور هراس و ترس های تیره شبها را
دعاهای مکرر را و ذکر زیرلب ها را
|
|
|
|
|
هر چند خود را در محرم ها مهیا می کنم
خود را من از بی طاقتی همواره رسوا می کنم
|
|
|
|
|
اگرچه دردمند صد هزار درد واهیام
اسیر ابتذال و مایل زیاده خواهیام
|
|
|
|
|
اندکی بعد غم و درد عیان خواهد شد
موسم داغ و دل اشک فشان خواهد شد
|
|
|
|
|
می روم تا در وفای عشق قربانی شوم
مظهر آزادگی در عالم فانی شوم
|
|
|
|
|
به حق سوره انسان بیا و زیبا باش
دمی تو فارغ از شرّ و شور دنیا باش
|
|
|
|
|
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین
|
|
|
|
|
جان جانان جهان روزی چنین از دست رفت
از فشار کافران بر اهل ایمان رست رفت
|
|
|
|
|
دیرگاهی است که ما خیره به راهیم بیا
همگی غرق تمنای نگاهیم بیا
|
|
|
|
|
سر زده طلعت خورشید ز دروازه صبح
می شود فتح جهان باز به آوازه صبح
|
|
|
|
|
آن کس که جایی زیر این پرچم گرفته
بی شک مقام یاور و محرم گرفته
|
|
|
|
|
به دردی که با داغ بر دل نشیند
به دشت بلا او به محمل نشیند
|
|
|
|
|
شب جمعه است عزیز دل من میدانی
که شده جنت فردوس به تو ارزانی
|
|
|
|
|
همواره در کنج دلم خلوت نشینم
در حسرت دیدار یا ر نازنینم
|
|
|
|
|
ره چون به روی حضرت ارباب بسته شد
گویی که باب جمله اسباب بسته شد
|
|
|
|
|
خوش موسمی رسید و زمان غدیر شد
بشکفت عشق و وضع زمین دلپذیر شد
|
|
|
|
|
ای نور هستی این وداعی عاشقانه است
می آیی و معبود خود را می ستایی
|
|
|
|
|
کربلا یعنی وجودی پاک و قابل یافتن
نور عشقی بیکران در خانه دل یافتن
|
|
|
|
|
اهریمنان شب های قدرت را عزا کردند
آه ای امیر مومنان دیگر خداحافظ
|
|
|
|
|
ز اشک چشم مرا در نموده ای به اجابت
من این جواب پراحساس را زیاد شنیدم
|
|
|
|
|
صلوات بر امام حسن مجتبی (علیه السلام)
|
|
|
|
|
ای منجی انسان ها از رنج و پریشانی
سرچشمه مهر و نور در خلقت وحدانی
|
|
|
|
|
چو عمق فاجعه در هر مروری بیشتر گردد
ز یاد بی امانش جان هزاران بار شرمنده است
|
|
|
|
|
از بوی گلستان بی مثال محمد
گردیده جهان مست لایزال محمد
|
|
|
|
|
مهدی از عشق رضای مرتضی شعرت شکفت
چون گلی خوشبو به یمن نوبهاران سبز شد
|
|
|
|
|
از حسین فاطمه باید شفا گیری که او
در دل شب دستگیر بینوایان می شود
|
|
|
|
|
دم فروبستم که هرچه گفتهام بس اندک است
حاش لله که ندارد بحر این غم منتها
|
|
|
|
|
به مناسبت شهادت شیخ الائمه امام جعفر صادق (علیه السلام)
|
|
|
|
|
بر معدن نور و علم باهر صلوات
|
|
|
|
|
سلام بی حد و پایان به مادر پسران
به گوهر غم بی انتهای خون جگران
|
|
|
|
|
آن کس که گرفتار غم یار نشد...
|
|
|
|
|
گردید چو با نام علی سال نو آغاز
جان ها بگرفتند از آن توشه پرواز
|
|
|
|
|
به مناسبت شهادت حضرت جواد الائمه(علیه السلام)
|
|
|
|
|
به مناسبت سالروز حضرت صاحب العصر و الزمان (روحی له الفداء)
|
|
|
|
|
ذکر کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه السلام) در شب شهادت ایشان
|
|
|
|
|
ای کوه ایمانی که بودی تکیه گاهم
من بی تو بس آشفته حال و بی پناهم
|
|
|
|
|
ای غم زدگان مژده که هنگام غدیر است
امروز همان موعد پرهام غدیر است
|
|
|
مجموع ۱۴۹ پست فعال در ۲ صفحه |