درود مجدد بر بانوی عزیزم
بانوی صبور ومتواضع و دوست داشتنی
من وظیفه مو انجام دادم قلم شما باتمام ضعفای ظاهری اش برای من قابل ستایشه شاید ارایه های ادبی وتصاویر شاعرانه ی زیادی ندارد اما حس وحال و تفکرش را دوست دارم و ارزشمنده
درمورد سوالی که پرسیدید
باید بگم که کمی آهنگ شعراتون بهترشده اما هنوز از مشکلات وزنی و اشکالات قافیه رنج می بره ومشکل داره
مثلا در همین شعر شما که قالب را غزل نوشتید دقت کنید
غزل باید مصراع اول باتمام مصراعهای زوج هم قافیه باشد
مثلا اگر قافیه ی مصراع اول آفرینش باشد باید با کلمه هایی مثل گزینش ،چینش ، که بریک وزن هستند ودرحروف پایانی شبیهند هم قافیه بشه با نماز درمصراع دوم هم قافیه نیست
نماز با نیاز ،ساز، آواز،باز همقافیه است
اصلا درواقع شعرتون قافیه ندارد
باید کرد که درتمام بیتها تکرارشده ردیفه ردیف تکرارمیشه دقیقا کلمه
اما قافیه اصلا نداره شعرومشکل داره
مثلا دربیت اول شعرتان دقت کنید
به این غزل حافظ دقت کنید:
یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور
ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن
وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن
چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور
دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور
هان مَشو نومید چون واقِف نِهای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور
ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور
حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب
جمله میداند خدایِ حالْگردان غم مخور
حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شبهایِ تار
تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور
🌼 دراین شعر حافظ کلمات کنعان ،گلستان،سامان ،خوشخوان،دامان،پنهان،طوفان ،مغیلان ، گردان،قرآن قافیه هستند همه بریک وزن اند و حروف پایانی دقیقا عین همه (ان)
و غم مخور هم دقیقا درپایان مصراع اول ومصراعهای دوم تکرارشده ردیف این غزل است ...
حالا اگر یادگیری این قوانین عروض سخته براتون می توانید به صورت دلنوشته ونثر نوشتن را ادامه دهید هیچ اشکالی ندارد
مشکلات تالیفی شعرتان را هم میشود ویرایش کند یک ویراستارخبره
شما هرجور که می توانید بنویسید وادامه بدید واصلا دلسرد نشید متن هم که بنویسید خوبه
کمی آرایه های ادبی وتصویرسازیها را هم باید ببشترکنید بخصوص درشعر سپید
ولی دردلنوشته راحتید و ازبند وزن وقافیه وردیف و تصویر وارایه ازاد
من هم از آموختن کنارشما مهربانان لذت می برم ودوستان دارم
بمانید درکنارمان که جدا از شعروشاعری ونوشتن وجودمهربان وبا اخلاقتان ارزشمنده وبرای ما جوانترهاالگو
براتون آرزوی سلامتی وشادکامی همیشگی دارم
بانام ویاد خدا
و درود بر بانوی عزیزم مادر مهربان شعرناب
بانو آهنگران نازنین
و با سلام وعرض ادب وتبریک سال نو
برتمام نابیان عزیزو دوست داشتنی❤️
از آنجایی که ازمن درخواست نقد کردند این بانوی عزیزم چند خطی رابرشعرشان نوشتم وامیدوارم که ازمسیرحق خارج نشوم ....
خیلی از ماهایی که از قدیم درسایت هستیم و ایشان رامیشناسیم می دانیم که اشعار بانو آهنگران عزیز همیشه دچار ضعفهای اساسی ساختاری ولفظی است
بارها عزیزانی که ایشان رانمیشناسند نقد داشتند به شیوه ی سرودنشان و به افرادی مثل من که همیشه علی رغم داشتن ضعفهای تالیف جدی بازهم تعریف وتمجید می کنم ازشعرایشان
🌼🔷️بر طبق درد دل وصحبتهایی که من درگذشته با این بانوی عزیزم داشته ام
خودشان هم قبول دارند این ضعف اشعارشان را
وهمانطور که خودشان هم گفتند به من دچار فراموشی وعدم تمرکز ناخواسته ای هستند و تایپ ونوشتن هم برایشان بسیار سخت است که یک دلیلش هم به خاطر کهولت سن هست ولی چون علاقه ی زیادی به نوشتن دارند باوجود این اختلال بازهم تلاششان را می کنند و می نویسند واتفاقا من همیشه به این شوروشعور وامید و تلاش ایشان آفرین گفته ام وتحسینشان می کنم که ناامید نمی شوند و لااقل با نوشتن کمی روحشان را آرام می کنند
باوجود ضعفهای زیاد تالیفی درشعرهایشان معنا ومفهوم دربرخی از اشعارشان دراوج هست حکمت ومعرفت درون مایه ی بسیاری ازنوشته هایشان هست و تفکر واندیشه ی پشت نوشته هایشان زیبا و محکم و قابل تحسین است.....
جدا از آن اخلاق وشعور و مهربانی ومعرفت خودشان هم زبانزداست و قابل احترام وستایشند .....
🌼🔷️این شعر ایشان هم مثل بیشترشعرهایشان ازنبود وزن وقافیه و ضعفهای ساختاری وتالیفی رنج می برد
اما اگر دقت کنیم ازهمان ابتدای شعر اندیشه ی شعر زیباومحکم است و از معرفت وحکمت سرشار است
گرچه حالتی نصیحت گونه هم دارد شعرشان اما این نصیحتها هم شیرین است وبازبانی مهربانانه ولطیف که اززبان هرمادری می شنویم و نصیحتهای مادرانه گزنده نیست هیچ گاه ...
🌼🔷️دربیت اول ودوم :
شکرانه ز هر نعمتِ آفرینش باید کرد
درصحرا باید رفت، بر هر برگ نماز باید کرد
روح را به فضای بهشتی باید فرستاد
جسم را آزاد از دردِ غمِ دنیوی باید کرد
شاعر از شکرگزاری کردن نعمتها گفته
واینکه با رفتن به طبیعت و نمازشکر بر نعمات خداوند روح را شستشو داد و روحانی وپاک شد
دربیت سوم
از باغ خرد پیوسته باید گلهای زیبا چید
دست به سوی توانش از ناتوانی باید کرد
از اهمیت عقل وخرد گفته خرد را به باغی تشبیه کرده که باید از گلهایش چید و با بدست اوردن خرد و علم ودانش توانمند شد
🌼🔷️دربیت چهارم:
این خوابِ طولانی را به رؤیای خوش تبدیل
چهار ناهنجاری او را آسان باید کرد
شاعر گفته باید از خواب بلندمان بیدار شویم
وامیدوارانه به آینده بیاندیشیم
🌼🔷️دربیت پنجم :
شیطانِ سیهدل در دلِ خرد افتاد امروز
ای خرد بینهایت، بیا منزل را جارو باید کرد
ازشیطان سیاه دل گفته که اگر درجان خرد بیفتد فاجعه است و باید خانه ی دل را جاروکرد وپاک کرد ازاین سیاهی
🌼🔷️دربیت ششم :
در دلها گره کور افتاد، دستِ صانع میخواهد
دستِ قوی باید آمد، صنعتگری بیاد باید کرد
شاعر ازگره کوری گفته که در دل آدمها افتاده
و یک فرد خبره یک دست توانمندوقوی می خواهد که این گره را باز کند
منظور شاعر شاید نبود محبت وصفا است در دل آدمهای امروزی است که همین گره انداخته به کارشان
یاد این تکیه کلام معروف افتادم
که هرکسی نان دلش را می خورد ...
🌼🔷️دربیت هفتم :
ز این ستیز کجا که دین به تباهی رفت
دودری سیاه چطور پرشت که چنین باید کرد
ازتباهی دین گفته شاعر از کمرنگی ایمان درقلب انسان امروز
🌼🔷️دربیت هشتم:
چطور روح را گرفت و به خدا پشت نمود؟
زین جهل مرگ آید، و جلوِ واقع باید کرد
باطرح سوالی منطورش رابیان می کندو می گوید چطور فطرتمان را فراموش می کنیم و به خداوند پشت می کنیم !؟
ازاین نادانی بایو بمیریم و علاجه واقعه قبل ازوقوع باید بکنیم
🌼🔷️در بیت نهم:
نرم نرم راهِ بیخدایی بزرگ شود
پیش از وقوع، فکری برای حادثه باید کرد
شاعر می گوید آهسته آهسته خداوند فراموش شده
راه بی خدایی بزرگ شده یعنی بیراهه ها زیاد شده
وباید فکری کرد ...
🌼🔷️دربیت دهم :
پدیدِ مرگ آمد و وجدانها همه خواب
ز اخلاق خبری نیست، فکر گرفتاری باید کرد
شاعر ازوجدانهایی گفته که خوابند ویا کلا مرده اند از اخلاقی که روبه نابودی است وباید فکری برایش کرد
🌼🔷️دربیت یازدهم :
آسیبنرسان که خود را رساند به شرِّتان
زندگی برعکس شد، آسوده به مرگتان باید کرد
دراین بیت هم شاعر گفته به کسی آسیب نرسان که شرش به خودت بر می گردد
یاد این بیت زیبا افتادم که میگه
چاه نکن اول بهرکسی اول خودت دوم کسی
🌼🔷️دربیت دوازدهم :
آیا نمیبینید؟ یا خود را به بندین زدهاید؟
دین به تاراج و زندگی به فقر؛ فریاد باید کرد
شاعر دراین بیت هم باز بایک سوال وبا لحنی جدی مخاطب رابه چالش می کشد وخطاب به آدمها می گوید
آیا نمی بیند این آفتهایی که به جان دنیا افتاده این دردها رنجها بی اخلاقیها بی دینیهارا یا خودتان را به خواب زده اید؟!
دین به تاراج رفته و فقر به جان زندگی افتاده و آرامش را گرفته
باید فریاد زد وجامه دردید ازاینهمه درد....
🔷️دراین چندبیت شاعر به خیلی از معضلاتی که دامن گیر بشریت شده اشاره کرده و مخاطب را به تامل وتفکر وادار می کند چندپاره ی شاعرانه هم داشت ازجمله تشبیه کردن خرد به باغی زیبا که باید ازآن گل چید ...
بانو آهنگران عزیزم بانوی بااخلاق مادر مهربان ناب دوستتان دارم وباوجود تمام ضعفهایی که ناخواسته درشعرهایتان هست تحسینتان می کنم به خاطر تلاشها وجدیتان درکار
شما لایق تشویق وتحسین واحترامید....
🍀🌺به قول شاعر :
🌻🍀هزارنکته غیر حُسن بباید تاکسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود 🍀🌻
من شما را واقعا انسانی نمونه ومهربان وباگذشت ومتواضع ودرعین حال پرتلاش میدانم که باوجود اینکه اشعارتان مورد نامهری بارها ازطرف خیلیها قرار گرفته اما بازهم مهربانانه درکنار اهالی ناب بوده اید و گل محبت کاشتید در دلهایشان و درعین حال که باوجود تمام بی مهریها قلمتان را زمین نگذاشته اید
متواضعانه ضعف قلمتان را قبول دارید و ادعایی هم ندارید و درمقابل هیچ کس وهیچ نظری جبهه نگرفته اید که این نشان ازفهم بالا وروحیه ی انسانی والای شماست ....
عاشق مرامتونم نازنینم❤️
🌼🌺شاهد آن نیست که مویی ومیانی دارد
بنده ی طلعت آن باش که آنی دارد🌺 🌼
زنده باشید وسلامت وعاقبت بخیر بانوجانم 🙏❤️❤️❤️