سه شنبه ۲۸ اسفند
گفتم به معشوق شبی شعری از طوبی آهنگران
از دفتر گلستان ادب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۴۸۶
بازدید : ۶ | نظرات : ۰
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
گفتم به معشوق درشبی با تو باشد راز دل
گفت بیا ای نسرین قبا مشتاقمد ز دل
گفتم ای جان عاشقی کردم می بخشی گناه
گفت ای عشق دلارام بیا خواندمدز دل
گفتم چون ارام گیرم معشوق دهد توان
گفت تو ارام قرار بردی دانم مقصود زدل
گفتم تو که افشاندی بدهرنا ب کوثرترلبی
گفت از ساقی سخن جام و باده گیر ز دل
گفتم گر فردوسم طلب ساغی می بخشد زمن
گفت درشط فکن جامه زمن ملک فردو سد خجل
گفتم شم انوررا طلب ازنهضت کوی بهار
گفت گریان نگرددهیچ قدم انکه امد ز دل
گفتم اززسینه ها گو وز خانه ی سلطان او
گفت بخشیده ام زگل ان روح که اید ز دل
گفتم جانی بگل بخشیده ای نوری بشمع اورده ای
گفت جام گردان شیشه ام اداب کرد حاصل
گفتم باری بستی ازسفر ارام ندادی سوی دهر
گفت برزی بگوزه ی گلیم با ناب اب داد زدل
گفتم اماده شد بهر سفرعشق به هرجام هنر
گفت بارخراباتی بود از طبع و ز زات دادز دل
گفتم فریبنده بود دا م جهان زشت بزشت
گفت ابریق برخاک ریختم کس را نر جاند ز دل
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.