شنبه ۳۱ شهريور
گمگشته ی قرنها شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۲۷۰۲
بازدید : ۲۰ | نظرات : ۰
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
گمگشته ی قرنها
من عاشق هرکه شده ام ،
مُرد
مرا معشوقه ام سوی اشکِ سیل برد
یه بدشانسی ام که لنگه نداره
میروم با پای پیاده
با کفشی که حتی لنگه نداره
پرسه زن ،
میان یکریز ماجراهام
دنیا را درگیر میکنم ،
مابین گناهام
پس همان بهترکه ،
نفله شود فردام
لااقل بیرون نَهم ،
ز اینهمه دام
تووی کابوسم دیدم ،
خنجری سمّی زد دیروزم به فردام
سرم گیج میره ،
میون اینهمه تصاویر
میون اینهمه، گنجشکای چرخان ،
راستی نمیدونم ، من چندتام ؟
منم که ، بخاطرِ بیخوابیِ مفرط ،
پاس میدم یکریز،
دراین شبهای ناکام
من درانتظار گمگشته ی قرنهام
من به انتظار آقام
بهمن بیدقی 1403/6/29
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.