سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
غزلی زیبا بود با محتوای نامرادیها و ناملایمات زمانه؛ که حس شاعرانه قوی داشت. بی سبب نیست که میگویند: « شاعر فرزند خصال زمان خویش است» بیشک دغدغه شاعر هم رنجوری از سختیها و مرارتهای است که با تمام وجودش حس کرده و فضای ذهن او را پر کرده و در قالب شعر فوران کرده است .
شعر از نظر فنی و دستوری بی نقص بود .تخیل و احساس داشت وزن دوری ( مفعول وفاعلاتن ) و در وزنهای دوری در پایان نیم مصراع، شاعر اختیار دارد که به جای هجای بلند، هجای کشیده بیاورد. بنابر این ( ر) اضافه در تزویر بنابر اختیارات است. و نیز در باب تکرار قافیه ( سپردن ) چون در مصراع چهارم بوده ردالقافیه محسوب میشود و جز اختیارات شاعریست.
ساختارپیوند واژه ها و ابیات خوب بود. اختلال در صور خیال و بیان احساسات نبود .همانطور که شاعر به کمبود قافیه اشاره کرده . دست و بال شاعر برای بسط موضوع باز نبوده اما با این وجود ، باید یک دریچه برای رهایی از غم و درد باز میکرد تا جرقهای از امید ایجاد شود . و تسلیم ناملایمات نگردد . مانند اینکه در پایان بگوید : « باید که شادی آید ؛ غم را به گور بردن » و از این دست ترفندها.
اما در کل شعر موفق و خوبی بود
با مهر فراوان