شنبه ۴ اسفند
اشعار دفتر شعرِ پیمانه شاعر یسرا طهماسبی زاده
|
|
ای کاش که در کوچه ی ما هم قمری بود
پایان شب ظلمت ما را سحری بود
ای کاش پس از اين همه محنت که کش
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
گفته بودمکه دگر دل به تو من نسپارم
دست را از سر سرگشته ی خود بردارم
گرچه صد
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
بیا مادر امشب عزیزمکجایی
دلم بی تو پژمرد سرم شد فدایی
از آن شام شومی که بی
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
وقتی که ماه رویش بر بام دل بر آید
عشقش میان سینه همسان اخگر آید
سوزد دل و زب
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
به یاد عطر اقاقی تو زندگانی کن
به نام نم نم باران تو شادمانی کن
اگر چه کوچه گرف
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
امشب که خدا نشسته بر بالینم
از یاد تو و حکایتت. غمگینم
گفتم که فراموش کنم ی
|
|
|
|
|
مانند همیشه در خفا بد کردند
صد راه محبت و صفا سد کردند
با آنکه به روبرو شفیقند ولی
در پشت سرت آ
|
|
|
|
|
از صبح دلم به یاد تو درگیر است
هم پا به دل و هم دل من زنجیر است
این یک قدم فاصله را تو بردار
دیر
|
|
|