دوشنبه ۲۸ خرداد
|
|
تن تو را زندان وعشق آزادی است
شهوتت آوار و عقل آبادی است
|
|
|
|
|
"ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم"
|
|
|
|
|
درصبح وطن یک سخن از دوش گران است
|
|
|
|
|
من از چشمان تنگ آشنا ترسم
من از وجدان سنگ بی وفا ترسم
|
|
|
|
|
ره میخانه ندانم، وقت حاسب نستانم
سخن کذب نگویم، باده از کف نرُبایم
|
|
|
|
|
حجم پلیدی تورا شیطان ندارد
کس نباید نام تو انسان گذارد
|
|
|
|
|
غزل : یلدا
ميان ِ زخم هايم استخوانِ دوست پيدا شد
مسیحم بر صلی
|
|
|
|
|
1
برای سایهام مینویسم
هر ثانیه میترسم این چراغ خاموش شود
و دیگر هیچکس را نداشته باشم...
|
|
|
|
|
خدا داند کیستی ای پلید رستگار
پس خواهشا نقابت را زمین بگزار
|
|
|
|
|
راهِ خانه، کمی شلوغ شده
باد گرم و نَفَس، گلاویزند
از دلِ ازدحام سنگینی
بر سرم بوق و دود، می بارد
|
|
|
|
|
دست من در پیش اغیار و خودم . . . . . . . .
|
|
|
|
|
ای خشم مقّدس ای عطش ای آتش ..
|
|
|
|
|
معرفی خود را کنی گر با هنر
|
|
|
|
|
بعد از تو زمین دلخوش احیا شدنش نیست
گلبرگ گل لاله پی وا شدنش نیست
قلبی که شکسته ست به رگبار غم ت
|
|
|
|
|
کرده قاطی دوباره خودکارم
ظاهراً باز خواب می بینم!
|
|
|
|
|
مادران و دختران.
امروزپروین. اعتصامی
|
|
|
|
|
شاید از لحظهای در قرون وسطی
عاشقت شدم...
|
|
|
|
|
شیرجه زدنم من را کشت ،
دراین استخرِ بی آب
|
|
|
|
|
؛
نه چنانم که تو دانی نه گمانی که چنینم؛
نه دگر خویش شناسم
نه به خویشان دگر آنم ،
|
|
|
|
|
زمستان گوش کن جانم! بکن بیرون ز سر فکر رسیدن را....
|
|
|
|
|
وقت رفتن اشک بود و آه بود و درد بود
روز های بعد هم غمگین تر از آن روز بود
بعد رفتن بارها از عشق ا
|
|
|
|
|
به ایمان گر رسی از غم جدایی
نه در بند شکم نه مبتلایی
|
|
|
|
|
بیا امشب خود ماه عسل باش
برای چشم مستم مبتذل باش
|
|
|
|
|
همه عالم شده درگیر تو ای ریحانه
مست بر گرد تو پرواز کند پروانه
تو هوای نفست روح مسیحا دارد
|
|
|
|
|
بر شهیدان گریه ام را خون کنم
روسری هم دامنم گلگون کنم
|
|
|
|
|
نجوای مستدام ات دل را به دستت انداخت
کمند گیسوانت تیری نهان برانداخت
|
|
|
|
|
بارالها حكم تو،بر دست يك بهـزاد نيست
اينچنين حكمي به جز از مردم شيّـاد نيست
گرچه ف
|
|
|
|
|
چشمانم را به روی دنیا
می بندم...
خدا اما، برای نماز صبح
صدایم می زند...!!
|
|
|
|
|
غنچه ی کابوس تا بِشکُفت گلبرگش به ذهن...
|
|
|
|
|
گرمترین هم باشد
سرد است زندگی در قفس
|
|
|
|
|
چشمم به تو یا خیره به چشمان جنون است
در چشـم تو صـد بنـد ز جادو و فسـون است
|
|
|
|
|
تو را در هر نفس؛
در هر قدم؛
حتی ...
در این اکنون که گم گشتم درون تو ...
هزاران بار دوست دارم
|
|
|
|
|
شکفته میشوی
از شکوه و جرات
نوجوان و کودکی
که سرنوشت را
بدست خود گرفته است
جوانه می زنی
|
|
|
|
|
چهلم سوگواره ایست به سفارش دوستم برای پدر از دست رفته اش
عمر پدران این سرزمین از جمله پدر خودم طولا
|
|
|
|
|
چه زیباست آغاز با نام عشق
|
|
|
|
|
شدم از دیدن میخانۀ خالی نگران
|
|
|
|
|
دیشب دل من پرسید ، از آمدنِ طنّاز
|
|
|
|
|
روزگاری بود عاشق بود چون افسانه ای
|
|
|
|
|
...صبرِ لیلی
اشکِ مجنون
تیشهی فرهاد...
|
|
|
|
|
چون حكم سليماني ،پايش زِ ركاب افتاد
هر عدل و عدالت بود ،در بستر خواب افتاد
آن حكم
|
|
|
|
|
مارمولکی از دیدنِ احتمالِ ضربه ،
جیغ کشید
|
|
|
|
|
از سوختنت ساخته ای گر نشود باخته ای
این ره که در اویی همه کج تاخته ای
|
|
|
|
|
در بستر بیدار شب ماه هلالی گم شده...
|
|
|
|
|
سی مهر ماه
روز پیوند مهر و ماه
روز یکی شدن ما
شبی از پاییز گذشت و
ماه آرام ندارد
گوییا
سر خواب
|
|
|
|
|
مستان سلامت میکنند جان را فدایت میکنند
در ذکر فریاد تواند هر جا صدایت میکنند
|
|
|
|
|
من نه تو ای دل که تو از من شدی..
|
|
|
|
|
سوگند میخورم که شهیدان راه عشق
با دست بسته هم گره از خلق وا کنند
|
|
|
|
|
پادشاهی بود در اعماق دور
سلطنت می کرد ایامی به زور
|
|
|
|
|
خداحافظ پدر
خداحافظ پدر من می روم باز،
نمی خواهم کنم من نزد تو ناز/
تو در قلب منی هر لحظه هر جا،
|
|
|
|
|
حیفست کین لعل یمین باشد بدست ظالمین...
|
|
|
|
|
در حد تو کجا به حدود آید
که در قد تو بجا از وجود گوید
|
|
|
|
|
خدایا مِنَّتی بر من که گاهی- نظر بِنمائی اَم بـا نیم نگاهی
|
|
|
|
|
در هوای تو پر می زنم آزادی!
|
|
|
|
|
یک بیتِ پُر از پول برایت کافیست
|
|
|
|
|
دار اعدام شده است؛
شاخههای خشکیده
--بر پیکر درخت!
...
آه از برگهای خشکیده!
لیلا_
|
|
|
|
|
چه شد که دانه زنجیر پای هم شده ایم
|
|
|
|
|
مرا دردیست گر گویم به سنگی
|
|
|
|
|
پاییزخود درکوله اش غم داشت..
|
|
|
|
|
زنان پادشاهانی بودند که ...
|
|
|
|
|
آنکه از دیوار مردم رفت بالا...
|
|
|
|
|
سری بر آسمانِ عشق، شهبازی نمیساید!
دمادم مادرِ گیتی، جنینِ درد، میزاید!
|
|
|
|
|
هنوزهم صوتِ شیرینِ خداوند ،
می پیچد دمادم
هنوزهم عطر زعفرانی اش ، بنفش فام
می پیچد دمادم
|
|
|
مجموع ۱۲۴۷۹۰ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه |