صفحه رسمی شاعر مهدی حیدری
|
مهدی حیدری
|
تاریخ تولد: | دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۵۸ |
برج تولد: | |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۷۲ |
تا کنون 22 کاربر 55 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
از آن حالی که میدادی خبر نیست
دل من مدتیست دیگر برم نیست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۲۰۷ در تاریخ شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۵۱
نظرات: ۶
|
|
ای دل خودت پیدا بکن آن ساغی هم جنس خود
نامحرمی گر امدت پنهان بکن هر سر خود ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۴۰۷۲ در تاریخ يکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ ۰۵:۴۸
نظرات: ۲۱
|
|
مستان سلامت میکنند جان را فدایت میکنند
در ذکر فریاد تواند هر جا صدایت میکنند
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۳۹۸۷ در تاریخ چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۴۱
نظرات: ۱۷
|
|
صد بار تو را گفتم جانم شدی و هستی
یڪبار نگفتی تو عاشق شدی و هستی
دل را بتو من بستم گفتم ڪه دلا ه ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۳۹۳۵ در تاریخ دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۱۴:۰۵
نظرات: ۱۴
|
|
من که رسیدم بر چهل گاهی نگه بر حال خویش
گاهی بدوزم چشم خود با حسرت اندر کار خویش ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۳۹۰۲ در تاریخ شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۱
نظرات: ۱۶
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مهدی حیدری
|
|
یادتان هست چه شیرین بود کودکی هایمان .یادتان هست چه کوتاه بود عمر آن .یادتان هست دستهای چروکیده ی مادر بزرگ و پدر بزرگ. خانه یقدیمیشان. اغوششان.عیدیشان.مهربانیشان. یادتان هست
|
|
يکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۳۶
نظرات: ۰
|
|
یادتان هست چه شیرین بود کودکی هایمان .یادتان هست چه کوتاه بود عمر آن .یادتان هست دستهای چروکیده ی مادر بزرگ و پدر بزرگ. خانه یقدیمیشان. اغوششان.عیدیشان.مهربانیشان. یادتان هست
|
|
شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۵۸
نظرات: ۰
|
|
چقدر فریب خوردیم و نفهمیدیم. چقدر مضحکه ی موجوداتی حقیر شدیم و ندانستیم. چقدر عصبانی کردندمان ولی برایش دلیل ساختیم چقدر نابجا احساساتمان تحریک شد و باورش کردیم و تسلیمش شدیم. چقدر
|
|
پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۳
نظرات: ۱۰
|
|
گاهی فقط گاهی که جریان زندگی کمی ارام میگیرد و لحظه ای بی انگه مرا به ناملایمات اجتناب ناپذیر و حوادث گاها تلخ نسپرد ،سعی میکنم خود را در نقش کسی که خارج از این جریان است تصور کنم.و از جایی دورتر که ا
|
|
دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۵۵
نظرات: ۰
|
|
انسان به زمین امد.با علمی در سینه اما پنهان و میدانی بزرگ در مقابل او..... ای انسان تو جاهلی اما گنجی در سینه داری که رسالتت پیدا کردن آن و بکار گیری آن است.شروع کن.و هرگز به جهلت قانع نشو.اگر چه
|
|
چهارشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۱ ۰۴:۴۰
نظرات: ۳
مجموع ۶ پست فعال در ۲ صفحه |