چهارشنبه ۱۹ مرداد
اشعار دفتر شعرِ درد دل های یک عاشق شاعر فاطمه مهری
|
|
دلخوشی هم بر نمی دارد نقاب
|
|
|
|
|
به چشمم سراب تو آمد و گم شد ره خانه ام
|
|
|
|
|
روزی رسد که مدام دلت برای من تنگ می شود
|
|
|
|
|
غمباد گرفته گلوی احساسم را
|
|
|
|
|
آنکس که زچشم افتاد دگر رفت از دست
|
|
|
|
|
طوری در آغوشم بگیر
که حسرت هیچ عاشقانه ای در دلم لانه نکند
|
|
|
|
|
به امید شنیدن آوای عشق من
به قفس می کشی تمام قناری های بوستان را
|
|
|
|
|
تو را سپاس که منت نهادی بر چشم دل
که کردی در این بیتوته منزل
|
|
|
|
|
هر روز سرودم و نشد یار
چون غیر منی ست همدم او
|
|
|
|
|
گفتم که بدانی نه من آنم که تو دیدی
نه تو آنی که ز من اینگونه رمیدی
|
|
|
|
|
گشوده ای به باغ دل دری زچشم سبز خود
|
|
|
|
|
چیست سهمم زان همه رنج و تلاش
ای دریغ از آن همه حسرت و کاش
|
|
|
|
|
همه ی روزها فراموش می شوند
جز همان روزی که باید
جز همان چشمی که با من غزل می سراید
|
|
|
|
|
مرا با خاطراتت زندگی بود
که رقصیدیم با ساز خوش آهنگ
|
|
|
|
|
من به چشمان آن آینه رشک می ورزم
|
|
|
|
|
قایم باشک بازی کن تو با دلتنگی هایم
|
|
|