عِشق، یعنی دیدَنَت تا به اَبَد/ یعنی عاشِق، شُدَنی بی مرز و حَد
عشق، یعنی در کِنارَت سَرخوشی/عِشق، بازی هایِ وقتِ ناخوشی
عشق، یعنی شانه بر مویَت زَدَن / در کِنارَت یِکسَره عاشِق، شدن
باده نابَم بَرقِ چَشمانِ تو هست/ جِسمِ من با هر نِگاهَت گَشته مَست
باده نوشی از نِگاهَت میکُنَم / گَر نَباشی حالِ بد را چه کُنم
جامِ مِی، داری به لَبهایَت عَزیز/ ساغَری پُر کُن و در کامَم بِریز
عشق، یعنی بوسه بر لَب های تو / حَظِّ دیدارَت زِ سر تا پایِ تو
عشق، یعنی خَندِه اَت آرامِ جان/ مَرهَمی بر دَرد و داغِ این جَهان
عشق، یعنی یِک شُدن با جسمِ یار / دِل دَهی تا آخَرَش بر یِک نِگار
باده، نابَم بَرقِ چَشمانِ تو هست/ جِسمِ من با هر نِگاهَت گَشته مَست
باده نوشی از نِگاهَت میکُنَم / گَر نَباشی حالِ بد را چه کُنم
جامِ مِی، داری به لَبهایَت عَزیز/ ساغَری پُر کُن و در کامَم بِریز
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
درود برشما
زیبا بود
ولی به نظرم در زمونه ی الان
عشق یعنی کنج آغوش خدا
چون چیزی به نام عشق باقی نمونده