يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ خاتون شاعر امیرمهدی پسنده
|
|
در دل شب، چراغی روشن است ...
|
|
|
|
|
تو به دنبال من در این خانه آمدی
|
|
|
|
|
اگر تو مرا دیوانه و عاشقانه خوانی ....
|
|
|
|
|
تو را از دور دیدن و نشناختن
|
|
|
|
|
اگر تو همدم و در نظر من نیستی
|
|
|
|
|
خونه ای مادر بزرگ بود و من داشتم وسایل هایم را جم میکردم ، انگاری همه ای خاطرات را داشتم داخل چمدان
|
|
|
|
|
باز شب شد و من به ماه نگاه کردم
|
|
|
|
|
این باغچه دگر به خودش فصل بهار را نخواهد دید
|
|
|
|
|
به شرط ادب و احترام......
|
|
|
|
|
ای داد و بیداد بر این حال من.....
|
|
|
|
|
ای کاش میشد تو را همچون رویا در واقعیت ببینم
|
|
|
|
|
خودم را در آینه دیدم.....دیدمت موهایت سپید شده بود ....
|
|
|
|
|
بیا بتا به جمال خیش....آن رخ ماهت را
|
|
|
|
|
لذت ببر از کلمات تا به واقعیت برسی شعر مرا بخوان به دلخواه تا به عشق برسی
|
|
|
|
|
با زبون یک عاشق قدیمی می خواهم شعری بگویم جدید
|
|
|
|
|
خاتون من گاهی عصبی گاهی آرامم
|
|
|
|
|
عاشقم خسته دل ؛ من عاشقم عاشقانه بگو
|
|
|
|
|
بیایید روزی که موهایم سفید شود ؛ چشمانم هنوز خیس در اشک ؛ دلم دلتنگی میکند ؛ صدایم تو را صدا میکند ؛
|
|
|
|
|
چگونه می شود عاشق شد وقتی که راهت میگذری از عشق
|
|
|
|
|
کدام عاشق درست می گویید که عاشق است
|
|
|
|
|
شعر نو از اسم امیر و خاتون
|
|
|
|
|
خاتون منتظر میمانم تا باز چشمانت را ببینم
|
|
|
|
|
با جملات شما عزیزان دوست داشتنی ؛ یک شعر برای خاتون گفتم
|
|
|
|
|
خاتون ؛ امیرمهدی پسنده نمی تواند ازت دل بکند .
|
|
|
|
|
سنگینی این دلتنگی موهایم را سفید میکند
|
|
|
|
|
چکار میکنی با دل غم دیده ای من روزگار
|
|
|
|
|
عشق عشق عشق عاشقانه عاشقتم عشق من
|
|
|
|
|
هر شب دلتنگی ؛ دلم تو را صدا میکند
|
|
|
|
|
وای دل من عاشقانه ؛ عجب عاشقانه عاشق است
|
|
|
|
|
چه کنم که دلم دلتنگ نگاهت و صدایت می شود
|
|
|