سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 خرداد 1404
    5 ذو الحجة 1446
      Sunday 1 Jun 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود. گابریل گارسیا مارکز

        يکشنبه ۱۱ خرداد

        دلارام

        شعری از

        طوبی آهنگران

        از دفتر افراغ. و اندشه از دفتر طوبی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۳۷۴۲۹
          بازدید : ۱۱۱   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        دلارام  
        دلارامم، ببین خشکید باغم، زباران هیچ خبر نیست  
        به پایانم بده امید ز خیرِ عاقبت هم هیچ خبر نیست  
        به جسمم اعتمادی نیست، پر از اندوه و زخمِ دل  
        هوای پر زدن دارم، ز خاک هیچم ز هیچ   هیچ خبر نیست  
        صدایی از محبت نیست، که دنیا هم چراغی نیست  
        پریشانم بهر سو رفت دل، ز تقدیر نشانم هیچ خبر نیست  
        نگاه دوراز ترحم دارم،لبِ باده نمی شینم   
        من آنم، با دلِ آینه، ز آیینم چه دانم هیچ خبر نیست  
        چنان وابسته‌ی دنیا، که تار و پودم سوخته است  
        بجز چشمانِ نسرینت، نمی بینم زان هم هیچ خبر نیست  
        گهی بر زلفِ مشکینم، گهی بر بوی چوبینم  
        گهی وز بوی گل آرام، وزان جام هم هیچ خبر نیست  
        گهی در گفتگوی او، زمان گم می‌کند دل  
        ز دنیا غم ندارم من،زهمصحبت نگارم هیچ خبر نیست  
        شبی درخوابِ مهیبی، داد خبر وزرفتن من  
        جهان تاریک ناگاه، زجان درامانم هیچ خبر نیست  
        به من خندید این دنیا،تو ای از باطلِ ایام  
        آهوی دلِ آرامم کجا رفت؟ زکویم هیچ خبر نیست
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        درود بانو
        مثل همیشه زیبا بود خندانک
        میکائیل نجفی(سراب )
        ۲ هفته پیش
        درود بر بانو آهنگران ارجمند..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        مسعود مدهوش( یامور)
        خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        سید مرتضی سیدی
        ۲ هفته پیش
        الهی همه‌مون عاقبت بخیر بشیم

        سلام و درود شاعر بزرگوار خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        دلتون شاد و لبتون خندون باد
        مسعود مدهوش( یامور)
        خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۲ هفته پیش

        درودتان شاعر بانو استاد اهنگران ارجمند🍻🌼👏💞🥂🥂❤️‍🔥🙏🙏
        هنرمندی زیبا و دلنشین شما را با جان و دل خواندم،بسیار خوش خرام،زرین،وزین،افرینها،بتابید بر هنر و ادبیات ایران زمین🌟👏🙏🍂🌻🌾💮🌼🍃🪴🌺🔥🍀🌸💐🤞🌲🌷🏞️🌠🏜️🥀🌿🌛💫✨🌹🧿
        مسعود مدهوش( یامور)
        خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        ۲ هفته پیش
        د ود
        🌺🌺🌺🌺
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۲ هفته پیش
        خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ هفته پیش
        بسیار پرمعنی ودلنشین
        زیبا می سرایید
        عالی عالی سرودی بود
        درودبر شما شاعرواستاد بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سید فتح اله هاشمی
        ۲ هفته پیش
        سلام و ارادت خندانک خندانک خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        ۲ هفته پیش

        درودتان بانوی معزز، ادیب شیرین سخن و معزز

        طبق اجازه و دستور سرکار عالی، با اجازه ی صاحب محفل و صاحب قلم، چند خطی در پای این اثر ارجمند که آیینه ای از زیباییهای طبیعت، رسایی معنوی و ملکوتی و تنویر عرفانی و فلسفییست مینگارم
        ،
        این شعر، در ورای چهارچوب اوزان عروضی که در تخصص حضرات ادیب است و نه کمترین، غزلی سنتیست، عشق و فراق، و استعاره های کلاسیکی چون، ماهرخ، سرو، جام و یار، بازنمایش سلوک در هویت محبوب و معشوق عرفانی میتواند باشد،،
        هجر و وصال شاعر، فنا و بقای ابن عربی را واگویه میکند و درد جدایی انسان از مبدا هستی درا ن نمود میابد....
        زمینه های هستی شناسانه ی سرایه، بسبارست و در ادامه بیشتر به ان خواهم پرداخت..
        اشک در این شعر، نمادی از باران، تطهیر روح و عبور از تعلقات دنیویست، ایراد مفهوم جان دادن به مرده که یاداور عیسی مسیح و ایه ی شریفه ی « اومن کان میتا فاحییناه» است، در چهارچوب اکوفمینیسم عرفان، باران و اشک،زنده کننده،شافی و اب حیات در متون عرفان شرقی اند، و جام چشم معشوق، نمادی از شراب طهور معنوی و رهاننده ای از نفوس اماره میتواند باشد،
        در ادامه... مشعل فلسفه ی اشراق در این شعر روشنست، که هجر را شرط فانی برای نور الانوار میدانند، روی سخن شاعر، نگارست، که معشوقی ازلی، حقی برگزیده و برتر و تلاش هر عاشق برای گذار از حجابهای وی میتواند باشد،
        در دیالکتیک سیاه و سفید مرگ و زندگی، جان دادن به مردگان و در نقطه ی مقابل مرگ پیشامرگ در شعر هویداست،
        سیر شعر، از عاشقانه به عارفانه صعودیست، تلاش شاعر جهت تمهیدی برای سلوک، ناز ابرو یا جمال ظاهری محبوب، و جام چشم یا شرب جمال باطنی معشوق، سر به استان سودن عاشق و سایر الی الله، نشان از جایگاه رفیع معشوق سراینده دارد که میتواند فردی حامل فیض الهی یا واسطی معنوی را شامل شود..تجسم شاعر گرانقدر از محبوب و معشوق زمینی و اسمانی توامانست و به زیبایی در جریان شعر نوسان دارد ...
        ، با توجه به نمادواژگان عرفانی، کلمه ناز، ازمونی الهی برای عاشقست، ناز معشوق، پرده های مستوری از الهویت اوست، که با زیبایی صوری وی می امیزد و عاشق را به منتهای تعلق میکشاند..
        شکستن عاشق، در اثر، شرط وصول، منطقی عارفانه و کسر انانیت برای وصال ویست، جام لبریز لب، خمر توحیدست و میتوان اشاره ای به شراب طهور در کتاب اسمانی باشد..
        .. از دیدگاه فلسفی،_شرق و غرب_
        ، بودیسم میگوید، رنج دوکها یا _Duukkha_
        ، رنج هستی است!، بازتاب ان در تلخی دوری یار، و تولد و مرگ _سام سارا_ در اثر به وضوح قابل مشاهدهست، اشتیاق روز افزون به نگار موعود، به گفتار چهار حقیقت همیشه نجیب، تنها با نفی وابستگی یا نیروانا قابل زوالست..
        ، نگاه اناتا، یا نفس نابودگر و ریشه کننده، در بیت جان دادن به مردگان، قابل دریافت است، از استعارات خویشتن وهمی یا _اگو_، که تنها با ریزش اشک و التماس امکان پذیرست یا اموزه های ذهن در خلا ذاتی پدیده ها، عرفان و فلسفه ی شرق بسیار بسیار درخشان رخ نماست،
        از منظر فلسفه ی غرب، اگزیستانسیالیزم، استرس فراق و اصالت رنج در شعر قابل رویت است، اضطرابی چون جدایی خالق از مخلوق، عاشق از معشوق، و مادر از کودکش.
        خطابهای مکرر ای نگار، بازنمایانگر نگاهیست که وجود عاشق را به شی ات می کشاند، اضطراب ازادی Angst، شرط اصالت انسانست، که شعر اکنده ازین اصالت به مراحل اخلاق و تعلق جاودانه سوق میابد، زیبایی شناختی اثر، تقابلات تنشی و بازتابی در ابیات،
        و اپوخه شعر، جهان پدیداری عاشق را به موضوعیت ناب تبدیل میکند، جوهر تجربه ی شاعر،صدای باران و سکوت زمستان را می امیزد. بیناذهنیت ،تقلای سوژه را برای خروج از انزوا سوبژکتیویته ی دکارتی ابراز میکند، در ادامه با نگاهی هگلی، دیالکتیک ارباب و بنده را در این سطرها میبینیم، طالب با پذیرش خواری و خاک افتادگی، در پی Anerkennung از سوی ارباب عشقست، این فرایند مدام تکرار میشود تا خودشناسی مطلق به بار می اورد..

        استعارات جهان شمولی را به کار بردید ساعتها میشودر خصوص اش نگاشت، پوزش حقیر را به جهت اطاله و نقصان عرایض پذیرا باشید..

        با زیباترین و بهاری ترین ارزوها

        چون ارسال سبز در پیج مبارکتان امکان پذیر نبود، به صورت عادی تقدیم گردید
        و مهر و احترام

        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1