شنبه ۱۴ مهر
|
|
غوطه ور بود در یک اشتباه...
|
|
|
|
|
قسم به اسمِ تو که حک شدَست روی تنم
کسی که عشقِ تو دارد درونِ سینه منم
|
|
|
|
|
ای که بی خبری از احوال دل ما
شد که یک بار خبری پرسی از احوال دل ما
ای که بی خبر رفتی و رهایم کر
|
|
|
|
|
دل به امید خدا بسته که از طوفان نوح هش باک نیست
|
|
|
|
|
همچنان من با خودم دارم مدارا میکنم
|
|
|
|
|
از دل تیره این روزگار
آفتابی پیدا میشود آیا
دستها را بگشاید
خمیازهای کشیده
چشم بگشاید
جنب و
|
|
|
|
|
من آن سنگی اسیرم در دل دیوار جا مانده
غباری از غم و نفرت تنم را نیز پوشانده
|
|
|
|
|
باید گُذری از گذران در هر روز...
|
|
|
|
|
همه می خواستیم از سیاست به دور باشیم
|
|
|
|
|
من همان غیر و غریبم که مرا پناه بودی
نظری تو را که دیدم چون هلال ماه بودی
|
|
|
|
|
اثر از موثر آمد سبب از مسبب آراست
جمله طبع پنج پرده به تجلی است آشکارا
|
|
|
|
|
از ندانمکاری
چشمه ها می میرند...
|
|
|
|
|
ای ملَک سیما جمالوندان سنون معنا یاغئیر
روحیمه سالمیش تزلزل صورتون یانمیش باغئیر
|
|
|
|
|
زندگی، در تابش خورشید، هویدا نمیشود مگر؟
|
|
|
|
|
وجودا می گریزی از من ای آهوی بس وحشی
|
|
|
|
|
صبر کن عاقبت آن ناجی انسان برسد...
|
|
|
|
|
در نهانم تب نموده خاطری
کُنج یک میخانه را دارم تصور میکنم
|
|
|
|
|
برگ اشکی افتاد
رفتگر آنجا را
با قلم جارو کرد
ناگهان برف آمد
عاشقی بام دلش برفی شد
هر کسی با
|
|
|
|
|
شعار دانه ی جوان
زمین کنار من بمان
|
|
|
|
|
چشم ابر..؟
قطرۀ اشکی چکید از چشم ابر
غلتغلتان حسرت دریا بدل
شوربختش فرصت ازدستش گرفت
جای
|
|
|
|
|
تاکی.! فریب ادعاها ی ساختگی
|
|
|
|
|
کاندیدا های پراشوب شهرما
دررودخانه پرازتمساح
|
|
|
|
|
تنها سکوتِ شب
برآیم مانده است
خیالَت را دستِ باد
سپرده ام که شاید
تو را برآیم
به ارمغان بیآورد.
|
|
|
|
|
آن زمان که کودکی بودی و من در دست تو
|
|
|
|
|
میروم در کوچه های بی کسی گم میشوم
|
|
|
|
|
شربت بزم گوارا باده به کام تو خوش
صبوی نوشین باده به جام تو خوش
آنچه
|
|
|
|
|
چند رباعی تقدیم نگاه زیبای شما
|
|
|
|
|
تازه کن حالِ مرا ای آسِمان...
|
|
|
|
|
یاد داده ام به باد
که آمدنش را هو نکند
من با هوای تو خوش ترم
|
|
|
|
|
_سال هاست
نشسته ام
بر سر دوراهی...
|
|
|
|
|
قدم می زدی
روی احساسم
درکوچه پس کوچه های
فصلِ برگ ریزان
|
|
|
|
|
نگاهم خسته از دیوار دیدن ، دار میخواهم
|
|
|
|
|
یکدم نه بنشینم مگر در دیده بنشانم تو را
|
|
|
|
|
جهان کشتزارِ عمل های توست
کتابی قطور از غزل های توست
|
|
|
|
|
ای شناگر در دلِ دریاییام
آتشِ پُر شعلهی یلداییام
باز گرد ای موجِ بازیگوشِ من
...
|
|
|
|
|
سخت است چو مردان خدا رنگ نداشت
با خلق جهان دوست شد و جنگ نداشت
|
|
|
|
|
ما گروه دوستان هستیم به نام تنبلک
|
|
|
|
|
با دلم یک بارِ دیگر بی وفا دیدار کن
|
|
|
|
|
بر عهد خویش از دل و جانت وفا کنی
|
|
|
|
|
آن که جنگ آغازید
به جنگ نرفت
آن که مرگ را ستود
کشته نشد
آن که سودای سلطه به سر داشت
بر خَیل
|
|
|
|
|
ناگهان یادش که می افتم
دلم رنجیده خاطر می شود
ناگهان قلبم چه غمگین و
|
|
|
|
|
خدا در سرانگشتان صاف نقاشیست
|
|
|
|
|
دختر سی سالهٔ کتاب فروش...
|
|
|
|
|
روز مرگ من هم فرا خواهد رسید...
در بهاری...
|
|
|
|
|
لحظه ها عریان زِ معنا چشم بگشا روحِ ماه / ای رزِ توسن ، هراسِ شب ،نوازش هایِ ماه
|
|
|
|
|
هر آنچه داشتم روزی ز کف دادم به نام تو
به دریا دل زدم اما شدم غرق سراب تو
|
|
|
|
|
دم پسین و غروب خوشرنگ و
ماه هم حوالی چهارده
|
|
|
|
|
شادان برو.اجتماعی
با اشک دنیا آمدم ، با اشک می میرم هلا
در زندگی بامعرفت، آزاده شو شادان برو
آ
|
|
|
|
|
وقتی مغزتقسیم میشد ، یارو درصفِ دماغ بود
|
|
|
|
|
این باده که در بادیه ام داد به بادم اا در تلخی ایام رسیده است به دادم
|
|
|
|
|
روح به غلتان بادم برد وکبیر پایان نبود
زخم امروز زخم
|
|
|
|
|
با خودت یک باغ از گلهای یاس آورده ای
|
|
|
|
|
_هربار
که نبودنت را
می بینم...
|
|
|
|
|
هیچ سربازی مثل تو ترسو نیست
|
|
|
|
|
بعد تو آهی شدم معتاد آهم کرده ای
|
|
|
|
|
دل من خسته و تنهاست بگویید کجاست
دل گریبان به سر ، آواره صحراست بگویید کجاست
|
|
|
|
|
آن کز او پیچ و خم افلاک را امکان است،
دیده در کنه ازل تا ابدش حیران است
|
|
|
|
|
آسمان را می نگرم ، باران است و باران
|
|
|
|
|
گر خطا کرده ام یار خطاپوش کجاست//
کشته مرا اهل دین سردی ایام چنین//
|
|
|
|
|
بر گل نشست قايق بى بادبان من
ناگاه تيره شد همه جاى جهان من
ماندم ميان ورطه اى از انتظار و ترس
|
|
|
|
|
من به همصحبتی آینه عادت ددارم
|
|
|
|
|
در ظلمت بی پایان با وضع پریشانت
بی شک نظری دارد بر حال تو جانانت
|
|
|
|
|
عاقبت چشمهی غزل خشکید، من پر از حس غربتم بیتو...
کو به کو در پی تو میگردم، پی قدری عدالتم بی تو..
|
|
|
مجموع ۱۲۶۹۵۰ پست فعال در ۱۵۸۷ صفحه |