شنبه ۲۲ مرداد
اشعار دفتر شعرِ همه چیز و هیچ شاعر ابراهیم کریمی (ایبو)
|
|
بركشتي نوح سوارم و
غرقه در تلاتم خویش...
|
|
|
|
|
امشب واژه ای خالیم خیالیم...
|
|
|
|
|
آخه من دردم و به که بگم
پنجرهم و رو به که باز بکنم
همه که روبه خود نشستن
پر پرواز و چیدن و
ب
|
|
|
|
|
میخوام یه روز به پرنده فروشی برم و
تمام پرندهها را بپرونم تا برند سی کارشون
یهو فکر نکنی گوش شی
|
|
|
|
|
جوجه ی پروار
لالالا جوجه زرد قناری
قناری ها می خونن تو قفس ،
جوجو ی من ،
قشنگ من،
شب تار
|
|
|
|
|
تعریف از خود نباشد من آفریقاییایم
از تبار سیاه پوستان، شکم سیکس پک، بازو آهان
گردن شتری ،لنگ د
|
|
|
|
|
می شه دستت و بزاری تو دستام
دلت و برام بگشایی
یکم از خودت بگی
یکم از خودم بگم
یعنی می شه یه کمی
|
|
|
|
|
خالو بیا فالت بِگیرُم
بانو بیا فالت بِگیرُم
عزیز بیا آینده تُ از کف دستت بخونُم
اسبِ چوبین،
قضا
|
|
|
|
|
این کُره خر درونم
جفتک پرانی می کند
باغبانِ فصلش ،بوی خزانی می کند
در امتحان پایانی ،هوس رد و م
|
|
|
|
|
آهای خود خواه! تو چه ای؟! که ای؟! از کجا میآیی؟!
تو در کدامین حسن تعلیلها نشستهای که فلان شاعر،
|
|
|
|
|
خدایا!
آهای ای لولی وش سرخوش
تو که چهل سال است مرا عزب کرده ای
دو دستی در حنای خر و خرما اسیر کر
|
|
|
|
|
من چلاقم و تمرین دویدن میدهم
ازبرای امروز و فردا هی وعدههای سرخرمن میدهم
کورم و عصا کش دست کو
|
|
|
|
|
من از خم کوچهی بن بست شما میآیم
از تخمدان زمین
از...
|
|
|
|
|
ای که با سخن مهربان پار وپیرار آمده ای،
دل خوش و سینه گشاده با بوی خوش نسترن و ریحان آمده ای
چراغی
|
|
|
|
|
ومردمانی
مرا در چشمانی اشکبار
در دهانهایی پر از سلام و صلوات
در دستانی پر از حلوا و شیرینی...
|
|
|
|
|
شب بود
مرا در کج راهی نا به کجا آباد
با ترکه ای در دست
با ترانهای نا به هنجار...
|
|
|
|
|
خانهام را دو دیگریی که نمیدانستم کیست،غصب کرده بود
و من هنوز در آنجا! بعد هزاران سال ،مغموم و اند
|
|
|
|
|
به گل های قالی که می رسم
صلوات می فرستم...
|
|
|