چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر ابراهیم کریمی (ایبو)
آخرین اشعار ناب ابراهیم کریمی (ایبو)
|
آهای عشق خاکستری من
میدونستی ما یه کابوسیم برای هم
یه بیداری رنجیده،
یه قصهی بی سروته
یه صخره!
یه دیوار!
یه سد بزرگیم برای هم
آهای عشق خاکستری من
آهای قصههای تلخِ
کابوسهای پر تکرار من
با توام !باتو
تو که مدام وجین می کنی،دو دوجین از من و تو را
می دونستی اینجا هم، یه کثافت بزرگه
بازم قصهی یه آجر!
یه بلوک !یه دیوار زشت زبون بزرگه
پنجرهها در اوج لذت دیوار
آن آقا یا خانمِ تفتیشِ عقاید هم
آن گوشه! آن کنار
پشت درهای بسته
روی مصطبهای بزرگ،
از تپالههایی از اَن نشسته
کسی زیر ذره بینش و نگاه نکنه
یه کرم گندهی بوگندو نشسته
سجده سهو میبرم،ببخشید!
یه سگ هار زشت نشسته
وجین میکنن آدم را به خروار
دو سه دست بزرگ ،
همان که آن وسط مسطهای پرگار نشسته
خر میخواهند،به کسی بر نخورد الاغ !
یکی که بارش کنند
به زیر یوغ آورندش
پرو بالش بچینند
پرش کنند از آشغال
یه چرک نویس
یه چرت گنده
که دیکته میکند مدام
تعفن را !
لجن را!
و در پایان...
قهقههی پیروز تفتیش عقاید
این هم یکی دیگر...
یه آجر!
یه خر ارجمند شریف دیگر!
یکی که دیگر فیلتر شکن نمیخواهد
سانسورچیها به غایت دوستش دارند!
یاریش میکنند
برای ادامهی
محصول غنی شدهی فرهنگی دیگر
|