جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر ابراهیم کریمی (ایبو)
آخرین اشعار ناب ابراهیم کریمی (ایبو)
|
تعریف از خود نباشد من آفریقاییایم
از تبار سیاه پوستان، شکم سیکس پک، بازو آهان
گردن شتری ،لنگ دیلاق ،چشم ورقلمبیده، خسته از زمین و زمان
به جرم مقداری قیل و قال و لگد پرانی، چندین و چند سال است
اسیرم در دست این قفس و این هیولانی زندگانی
هر روز عالی جنابانی چون کوکتُ هُدو
با پارینه کتابی،
سوار بر الاغی پیر،
میآیند! با دب دبه !با کب کبه! با ناز و اطوار و پرطنطنه،
اصلا !نگاهی به زیر دست و افتادهای نمیکنند
دو سه صفحه پوسیدهای چند، بر بلندای تیری،تند تند بلغور میکنند
تو مگو انگار!کاغ کاغ کلاغی پیراند،که زبوری دیکته می کنند
ولی هپنوتیزم کاری عجیبند!
با دو سه قارقاری چند!همه را در خواب و رؤیای شیرینی فرو میکنند
قسم می خورم ما را در عمیق خلسه ی خویش، چیز خور کردهاند
بر سرمان گول مالیدهاند، با نوشابه و مسکرات وفلان و فیسارِغیر اُرگانیکشان ،
بد جوری ما را پاتیل و مست و گیج و لایعقل کردهاند
حداکثر سرعت شترمرغیم هفتاد و اندی بیشتر بود
آی نامردها!چه ریختهی تراریخته ای ریخته اید در کاسه ی ما ؟!!!
که در جانم نمانده بیشتر از نیم کیلومتر توان،
آن هم با سرعتِ حلزونی و باری فس فس و خس خس و شرمندگی،
برای عصای دست جوانی هایمان
مات و منگم و گوله گوشتی شدهام با هزارتا درد و رنج و آخ وفریادهای بینوا
روزی هزار تا ناسزا ولعن و نفرین ،
به جان آن کس،که دست برده در خوراک و یونجه و کنستانتره ی ما
از قصه دور نمانیم آی فلانی
آموزش شترمرغان هر روز بدین منوال بود
بعد از آن موعظههای چرب وکذایی،
دو سه ساعت یوتیوب و اینستا و فیس بوک و تلگرام وهزار کوفت و زهرمار دیگر اجبار بود
در آن جا هم باز،همین حرفهای درپیتی،با عناوین و ایسمهای شتری،
در پس چهرۀ دو سه خوک بزک کرده و گرازی چند،در تکرار بود
ما شترمرغان عالم، خدا را شکر میکنیم،
چون !هنوز مثل پار و پیرار، گله امان برقرار بود
به همدیگر بدجوری گرهی کور خورده بودیم،
تا چشم کار می کرد،خاله و عمه و عموزده های بی کار بود
که هر کسی در سلول انفرادی خویش،به چت با دیگری ،تا دسته گرفتار بود
آتروز گردن و خشکی عِنَبیه گرفته بودیم،
ولی فدای آن دوست که درکمین آنلاین دشمن گرفتار بود
دیگر وظایفی که برگردن ماست و اندکی گران بود
حضور درمسابقات گلهایی چون،
فوتبال و فوتسال و هندبال و توپ و گردی و بازی های میدان بود
مابقی ما هم بی خیال از گذر روز و زمان،تخمه و گشنیز می خوردیم ،
پشت تماشای اُ ال ای دیهای آن چنانی،
به تماشای دو سه راند کشتی کج سنگین و آهان آهانهای آنچنانی گرفتار بود
بسیاری از آموزش های دیگر ما در این قفس مانده است و
ترسم از این است باز بگویند اطناب بود
ولی اما!آنچه که برای شترمرغان بیچاره،
ممنوع و حرام وحکمش،گیوتین و چاقوی زنجان بود
بروز احساسات طغیان کرده و طرح خشم برسلی،
در مجامع رسمی شترمرغان بود
هان ای شترمرغان عالم، تکلیف چیست؟!
در بین دو آتش گرفتارم وپس و پیش رفتنم ،چیزی جز آتیش نیست
این شترمرغ آفریقایی،
بدجوری در تک و پاتک دشمن و دشمنان گرفتار است
ایها الناس !تکلیف این بیچاره ی آواره ی گرفتار چیست؟! .
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر شما جناب استیکی عزیز لطف و مرحمتتان افزون باد | |
|
سلام و درودها بر بانو طاهره خانم عزیز و ممنونم که با تعمق و ژرف اندیشی مطالب را می خوانید حقا مسائل و مشکلات جامعه و توطئه هایی که در کار است بسیار سنگین تر از ناچیز اشاره ای است که به قلم این حقیر و در حد یک تلنگر و اشاره است که بیان شد. آنانی که بر بلندای جاه و مقام نشسته اند و کمترین نگرانیی بروز نمی دهند از مشکلات جامعه و گاهاً و بعضاً هم به هر دلیل با آن ها هم کاسه می شوند در این تخلفات و سوق دادن جامعه به سوی سرگردانی و عمق انزوا و گوشه گیری جوان و جامعه وسست کردن پویایی آن کاش روزی در محضر خدا و خلق به پاسگویی فراخوانده شوند روزی که چندان دیر نشده باشد. بازهم ممنونم از لطف و توجه ای که دارید شادمان باشید و شادمانی مهمانتان | |
|
سلام و درود جناب خوشرو نازنین ممنون از لطف و مهربانیتان خدا را شکر که پسندید شادمان باشید | |
|
سلام بر حضرت شاهین دوست که نه رفیق مهربان دیرین سپاس از لطف و مهربانیت نازنین | |
|
سلام و درود بر شما خانم مهدوی راد قدم و نگاهتان به خیر باد سپاس از لطف و حسن نگاه و نظرتان | |
|
سلام بر دوست و رفیق و نازنینم آقا فلاح عزیز ممنونم از لطف و نگاه پر مهر شما درست می فرمایید قلم ما بیشتر به سمت سوی نثر تمایل دارد تا شعر به زور و ماده واحده و تبصره سپیدی زده ایم ولی خدا می داند که 40 درصد سپید است و 60 درصد نثر بار دیگر سپاس از لطفت عزیز مهربان | |
|
سلام و درود بر آقا محمد عزیز و مهربان آخه چرا کمی فقط خواندید در ابتدا نوعی مقدمه چینی است این شاهنامه ی دور و دراز آخرش خوش است آخ از این کم حوصلگیی ها بازهم از اینکه صادقانه و به کنایه گفتی طولانی بود ممنونم ولی باور کن نصف بیشتر ش را قیچی کردم | |
|
سلام بر رفیق مهربانم محمد حسن جان عزیز ممنونم از لطف و مهربانیت و از اینکه تا انتها خواندید همه ی ما همین گونه ایم اگرچه شاید اقرار نکنیم ولی همه گاهی کم می آوریم در فهم همه ی معنا چه اینکه من ساده نوشته ام ولی در پس سادگی یکی دو حرف حساب هست شادمان باشید و به مهر بسرایید که آینده از آن توست | |
|
سلام و درودها بر جناب انصاری عزیز لطف شما و نگاه شما به حقیر ما را شرمنده میکند بسیار ممنونم شادمان باشید در پناه شادیها | |
|
سلام و هزاران درود بر آقا امید عزیز لطف کردید قدم رنجه فرمودید ممنون از مهربانیتان | |
|
هزاران درود بر استاد عزیز خودم خدا را شکر که این پنجره رو به سوی هرم مهربانی تو باز می شود خدا را شکر که چون شمایی هست مهربانه می فشاند بذر سبز زندگانی را ممنونم استاد زارع عزیز . شما همواره به ما لطف دارید. اما در مورد عاشق شدن ما همیشه دو چاریم خیلی بدبختیم !هیچ وقت شیش نمیاریم! همین است که هنوز در خان اول مانده ایم و گرفتاریم | |
|
عزیزا مهربانا! ساراست سلام بر او ممنون از لطفتان و از اینکه هستید و بذر محبت می نگارید بر این صفحه شادمانی مهمان راهتان باد به قول دوستی غم نبینید | |
|
سلام و درودی دگر بار بر دوست خوب و صادقم ممنونم از اینکه به مهر و لطف وقت گذاشتید و تا به انتها خواندید نوشته بیشتر بر امروزینه ی که در آن گرفتاریم پای می فشرد ولی لابد سنگ بنای دیروزینه امان را خوب نگذاشته ایم که در امروزی این چنین سرگردان گرفتاریم شادمان باشید به مهر و تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد | |
|
سلام و درود بر آقا محمد خوش آمدید قدم و نگاهتان به خیر و شادمانی | |
|
سلام و درودها بر شاهزاده ی این سایت حالا چرا این قدر اخمو و جدی نکنه به کنایه های ! بای ! من نوشته و نوشتارتان را لاغر کرده اید ولی من شادم به آمدنتان قبول کن نوشته ای گاهی خدا قوتی بر آن کفایت می کند و خود گویای همه چیز هست گاهی هم در عمق معنا و بیان ژرف و گسترده است و می توان چند کلامی بر آن نوشت در هر صورت شادمان باشید و شاد باش | |
|
درود مجدد فقط کمی .. کم حوصله بودم جناب مغ عذر مرا برای لاغر بودن کامنتم بپذیرید تلافی در کار نبود.. زندگی در دنیای کامنت .. کوتاه و بلندش .. زیباست اما قبول دارم که وقتی بلند می شود.. به شاعر یا نویسنده قوت قلب وافری می دهد در پناه خدای اشعار متمایزتان | |
|
در هر حال ممنون که هستی چه چاق چه لاغر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.