به تفاهم رسیده ایم من و شعر! که متساوی المصرعی نسراییم مگر به مهر
امروز هم از آن روزهایی است که نطفه ی عروض شوخی شوخی شکل می گیرد در قبوض 😅 مثلا دو بیت از این مثنوی شروع می شود با این مهملات پیدا😁
بزرگواری نمایشگر ملالت
شکیبایی نمی داند اشارت
به کار بردن پذیرایی دوایی
پلی اتیلن به کار بردن رهایی😉
همین طور این مثنوی را ادامه بده تا یا بمیرد مهمان یا رها کند خانه را از خماری😁
می رویم با این قطار کج و معوج تا می رسیم به غزل وحدیث عشق و عاشقی و در لابه لای آن امروزه کمی دغل🙂
کاری به کار قافیه ی لنگم نداشته باش ای اعرابی🫡😁
لبِ دلبر سُسِ باطلْ رخِ عاتلْ فعلن
بَسِ عرعرْ مَسِ خاطر، ز تو شد خُل قلبن
سگِ پاریسِ به پایت ننشیند اُزگل
رو رها کن قد و بالا، فش پخْ تا پختن😅😁
بعد این غزل آبدار می رویم سراغ یک رباعی ای هوشیار😉
ششلول و شبیخونِ به شب مرده ببر
مستم سر بامبول، خَرِ بِسملْ شده خرْ
صبحانه، نه! شهدی مگسی خورده کمک
معلول و فکورییِ به گل خورده نگر😅😁
بعد آن رباعی ناب، می رویم سراغ آن دوبیتی ناز دار و پا در پادری باباطاهر می کنیم نعوذ بالله از ادعا دار بسیار😁😁
خودم چینم[چین و شکن] تو هم چینی چرا[چه چیزی را] چینم[بچینم]؟!
نمی دانم چرا چوپان چینم
نپرس دم به دم از آب جمشید
چو بینم دم بپوشانم ز جینم😁😅
این هم دو بیتی بود عارفانه عاشقانه میهنی و امیدوارم تن بابا طاهر عریان که لخت است در گور نلرزد 😅😁
بس می کنم قبل اینکه بس ایبو بزنن 😉🙃
۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران مبارک باد
"از خون جوانان وطن لاله دمیده"
"از ماتم سرو قدشان سرو خمیده"