کاستی مُرد!

سلام استادم عاشقانه؟!
آری اواخر ماجرا ماحصل این همه خدایا به خیر بگذران و فرجی حاصل کن
فرج و کاری آخرش یافته شد و حاصل شد
ما به همین هم راضی هستیم
مسئول آفتابه لگن بهشتیان کم شغلی نیست
اگر این را هم آشنای کله کلفت تر آشنای خدا از ما نگیرد

دلم برای قسمت پایانی«آغاز بی‌پایان» تنگ شده
اگه زحمتی نیست، در همون حوالی، تجدد خاطری بکنید

سلام بر آقا علی مهربان و دوست داشتنی
لطف کردید و آمدید و سری زدید
دوست داشتم نظرت را نسبت به شعر می گفتی
اختلاف سلیقه ها هم حسن بزرگی است که بر سر سفره ای می نشینید که همه نوع طعام و رنگی هست
گاها که همه از عشق گفته اند
من سر خانی می نشینم که عشق را نمک دیگری زده است

برای آغاز بی پایان،پایانی نیست حوالی زمین را باید آهسته تر پیمود
گاهی حس و حالی تو را می گیرد و با خودش دو قدم دورتر می برد نمی شود به حس و حال گفت برگرد...

سلام و درودها بر مهربان پسر
اندکی برای فهمش باید لایه های ظاهری را کنار بزنید
تلنگری است بر تبعیض هایی که هست و خواهد بود
زیبایی که در دنیای امروز امتیازی محسوب می شود در آینده نه چندان دور
قدرتش فزونی می یابد البته بحث استثمار زنان که زیبای و اندام آنان مصرف می شود با اندک پولی به نام دستمزد که برای صاحب کارانی که به ویترین نیاز دارند برای جذب مشتری دو حکم را دارد راه انداختن کار با حداقل دستمزد و استفاده ابزاری از لطافت زنانه برای جذب مشتری
این موردی بود که شاهزاده به درستی روی آن دست گذاشته بود
مورد بعدی تبعیض هایی است که در ساختار قوم و قبیله گری مریض اداری و سازمانی ما به چشم می خورد که حتماً بایستی کسی تو را ساپورت کند معرفی نامه خوب داشته باشید پول و پارتی وگرنه کارت زار است و مسائل دیگری که برای خواننده می گذارم...
موفق باشید گل پسر

درود مجدد بزرگوار
خیلی ممنونم از توضیحات روشنی بخش شما
واقعا وقتی شعری درک می شود لذت خواندنش چند برابر می گردد چه قدر سروده تان زیبا و عمیق بود ممنونم که فهم و سواد کم بنده را تحمل کردین و توضیح دادین.
بسیار متشکرم

تو عزیزی دلمی نازنین
اتفاقا خیلی فهیم و عاقل هستید
خدا تو را برای خانواده ‌ات نگاه دارد
من که زورم به بعضی ها نمی رسد مجبورم بزنم جدا خاکی

بزرگوارید استاد گرامی

سلام حضرت مازیار
چطور شد که اصلاً آمدی (قند خانه ی گدا که می گویند نکند تو باشی)که کم پیدا و نا پیدا ست
این سیاه و بورهای من اورجینال است دست نخورده است ویترینی نیست مثل این دست چین های خوشگل فیلم های هندی
انسان در لباسی که راحت است باید زندگی کند ...در احساسی که برایش آشناست و نکته ی آخر تا خوشگلی را (زیبایی)چگونه معنی کرد.آن یکی خال را زیبا می بیند و آن یکی ابروی کمان را و آن یکی می گوید مگر جنگ است که کمان آورده ای آن لطیف ابر چه تشبیه به کمان...
به هر حال شادمان کردید که آمدید
شادمان باشید

سلام دوباره و چقدر من تورا دویت دارم
دیدم شعرت طنز گونه است و امدم شوخی کنم به باورم قلم نیرومندی داری

سلام و درودی هزاران باره
کمی شاید زیادی ادبیات خوانده ایم که همه چیز را به کنایه می گیریم

دو به شک بودم که آیا شوخی کردی یا در شوخیت جدیی بود
اندکی از این سیاه و بورهای بی کسم دفاع کردم
شادمان کردید
حضورت دلگرم کننده است
ممنون
گاهی بر این سیاه و بورهای ما نیز چیزکی بنویس

سلام سارا خانم مهربان
سپاس از لطف و نگاه پر از مهرتان
خدا را شکر که
این کره خر ما باب طبع شما بود

سلام بر حضرت عاشق
ممنونم نازنین فلاح عزیز
ما با وجود قلم به دستان توانای سنتیی چون شما
به گوشه ای سپید خزیده ایم
بمانید و قلمت ماندگار باشد

سلام و درود خدا بر
خانم بهرامی عزیز
زیبا نگاه و زیبا نگر شمایید
بله واقعاً گاهی تنوع لازم است
و تبسمی ایجاد کردن سخت تر
و اما کره خر درون ما
تعویضی ندارد
روز ازل دیدم یه صف طولانیی هست گفتم برم ببینم کوپن چی می‌دن وسط‌های معرکه دیدم یکی گوسفند دستشه با خودش میبره یکی بز...
تا نوبت به ما رسید گفتند فقط خر مونده و کره خر

هان سیاوش تو را چه شده است
خواب نما شده اید
یکی به شما الهام کرده است که در حق تابستان اجحاف شده است
آن هنگام که آفتاب بود و تموز و استسقا تو کجا بودی؟!
مشکت را آبت را خنک های نسیمت را بیاوری؟
اکنون از خم راه آمده نیامده از تابستان می پرسی ؟!!
سه کوچه پایین تر تابستان است
ما همیشه یخ زده ایم از نگاه کردن به آن همه میوه که مقطوع و ممنوع بر آن گران است
اما نباید فراموش کرد آسمان جل هایی مثل من هنوز مدیون تابستانند چون شبش بی منت مهمان خدای آسمانند.

چقدر نگاه های مختلف دوستان را دوست دارم
گرانی که فانی و خدایی که باقی است

سلام بر استاد فاضلی عزیز
و مهربان
خدا را شکر که ما را دوست خواندید
کاش بتوانم حق دوستی را به جای آورم
ممنونم
آن قسمت که باب طبع تو بود تقدیم تو باد

سلام و درودها
ممنونم از نظرتون
چقدر خندیدم
اگر موجب لبخندی هم شده باشد
بازهم خوشحالم شاهزاده

ولی من اصلا نخندیدم به نوشته ت..
فقط کره .. بامزه بود 👌 گفتم علیه خودت استفاده کنم همین


اتفاقا خیلی هم نوشته جدی و جذابی داشتی

خداوندا
این حوریا را از این صفحه مگیر
اگر گرفتی زود رها کن
دو روز بیشتر مگیر

آمین یا رب العالمین