از شهر می آیم!!!!

درود بر جناب مغ

بسیار شعر متفاوت و زیبایی از شما خواندم
و صد البته غمگین.. اما عین واقعیت.. البت.. متاسفانه
باید روستای خوش آب و هوایی را برای زندگی انتخاب کنیم
شاد باش و شادزی

درود بزرگوار
کم لطف و زیبا بود

به نظرم سپید پخته ای آمد جناب کریمی .
مختصر مفید با نگرشی درون مایه .
بزرگوار زیبا بود .

درود بر شما ابراهیم شعر

زیبا بود

قلمتان نویسا

بمانید به مهر و بسرایید

سلام عرض درود خدمت جناب کریمی بسیار عالی قلمتان ماندگار

درود بر جناب کریمی گرامی
بسیار زیبا بود و البته اندوهناک(برای زیباییش ) و ( برای اندوهش )

درود بر شما
زیبا بود ولی کوتاه بود
از شهر می آیم
آنجا که جسمها خسته
روح پریشان است
گوشه خیابان
دختری گریان است
دغدغه پدر
جیب عریان است
دلتنگی مادر
شب بی پایان است
نگاه مردمش
به کرامت آسمان است
خانه هایش
برج های بیکران است
وهرسائلی
در پی لقمه ی نان است
وتنها خداست
که بر احوال دلشان نگران است

درود وصدها درود بر شما استاد شعرهای ناب

درود بر جناب کریمی گرامی
زیبا بود
ولی کاش ادامه میدادید تا شادمانی
شاد باشید و سربلند

سلام بزرگوار
چه قدر زیبا اما غمگین بود
سبز باد قلم زیبانگارتان

سلام جناب کریمی عزیز
از شانس من این سروده باب سلیقه در‌آمد!
بسیار زیباست و خوش‌ساخت

درود شاعر و نویسنده ی متفکر
صادقانه بگم وقتی شعرتونو باز کردم و دیدم کوتاهه کلی خوشحال شدم😅(بخاطر کمبود وقت این روزها)🙈
و وقتی خوندمش و دیدم اینقدر ملموس و زیباست، خوشحالتر
زنده یاد فریدون فروغی یه ترانه داره به اسم (قریه):
رویاهای من
قریه ای ست قدیمی
توو مُشتی سایه
اما صمیمی...

چند روز پیش یه شعری توی همین حال و هوای شعر شما گفتم، چند سطرشو بعنوان همراهی تقدیمتون میکنم:

مثل ِ مسافری بی مقصد
فرو ریخته ام در خویش
پای بر دوش ِ ماری
هر دو انتهایش نیش!
پشت سر... غربت
پیش ِ رویم نیز
دریده تقویمم را
فصل ِ وحشی ِ پاییز...
(م. فریاد)

تندرست و شاد باشید

درود ابراهیم جان کریمی(ایبو)
یه زمان میگفتند: شهر، شهر فرنگه از همه رنگه اما امروزه...
کم کم داری روبجلو مینویسی و پیشرفت میکنی؛ البته هنوز جای کار داره
آثار شاعران مدرن رو بیشتر مطالعه کن و همینطور ادامه بده
نبض قلمت سبز🍀

کلافی دود
آسمانی چروکیده
اتاقک‌هایی سرد
چراغکانی در مه,
پرندگانی بی فصل ,
مرغکانی اسیر
ارمغانی از هیچ دارم
ازشهر می‌آیم...

درود بر دوست ادیب و طنازم
غوغا کردی با این سپید
متفاوت و زیبا بود
اگر روستایی واسه کشاورزی پیدا کردین بگین منم بیام
عاشق طبیعت و مناظر بکر و دست نخورده روستاهای خوش آب و هوا هستم
عالی بودی عزیز

درود بر ایبو عزیز
کوتاه و زیباست.
آفرین

درود بر شما جناب کریمی
بسیار زیبا ومتفاوت
ارمغانی ازهیچ دارم
از شهر می آیم

یاد یه دلنوشته از خودم افتادم
خسته مانده ام به را
راه هم طولانی
جاده از خاشاک و کوله بارم خالی
وهوا طوفانیست
در کنار جاده
بید پیر خشکیده
وبه روی شاخه
زاغکی می پرد از فصل سکوت
ودر این سختی راه
کهنه کفش سفرم پاره شده
به کجا خواهم رفت؟...
من به خود می گویم...
(سارا رحیمی)
موید باشید ودر نگاه نور

درود جناب کریمی
عالی بود⚘شعرتان مرا به دورانی که در روستا زندگی میکردم برد
مدت کوتاهی در هوایی پاک و در کنار مردمانی ساده دل و بی ریا نفس کشیدم ، همیشه با یاد اون روزا خنده رو لبهام میشینه

سلام
آقا ابراهیم
دست مریزاد برادر
زیبا بود امیدوارم این مسیر روبه جلو حفظ کنی

تقدیم شما

درود جناب کریمی زیبا نگار
مانا و نویسا باشید بزرگمهر