تو این سالی که میاد
بیاییم
فقط قاتل نون و لواش نباشیم
پلاس و پاتیل املت و چای و مربا نباشیم
زور بزنیم یه کاری بکنیم
حداقل! میخچهی زمخت پای یکی دیگری باشیم
خدا نکنه کسی رو ببخشیم،
به هر دلیل اگه یکی ازمون سبقت گرفت
نگیم ولش کن فدای سرت
خرده شیشه ی لاین بعدی اون باشیم
نوزده گونه گزنه به خود بزنیم،مار گزندهی روزگار خود باشیم
آره دیگه تو این سالی که میاد، بیاییم یه کاری بکنیم
کمی اختلاس و دزدی و اندکی کارای بیریای دیگری بکنیم
برای یکی شاخ و شونه بکشیم
کت یکی رو جر بدیم،
فش ناموسی پشت سر هم بدیم
آره دیگه بیاییم با هم یه کاری بکنیم
دست در دست هم دهیم به مهر
زمین آدم و حوا رو یه جوری هموار بکنیم
تو قفسهای تنگ و تار خودخواهیمون بمونیم
نذاریم دلامون روبه عشق بازبشه
کینهی لیفهای بشیم،روح یکی رو حسابی سوهان بکشیم
سر راه یکی اگه یه سنگ ریزه هست
بلندش کنیم
در راه خدا دور بندازیم
چشم دیگری رو کور بندازیم
خلاصه !یه حرکتی بکنیم،
یه برکتی بگیریم
به گوش اونایی که تازه به دنیا میان
شهادتین و بخونیم
تو گوششون بچپونیم
تمام دنیا در حال گشتنه
ولی این شهر زمستونش پیرتره
پالتو اگه گیر آوردی به تن خودت کن
باور به لاشی بودن و عادت خودت کن
باغچهی مردم و بیل زدن،اختلالِ چندش آوری است
دست دیگری رو گرفتن گاف گندهی روزگاره
پای خودت و تو پاچه ی نمدین خودت کن
آره دیگه بیاییم تا وقت هست، یه کاری بکنیم
زمین آدم و حوا را !یه جوری پر از گل و صفا بکنیم
یاد استاد م.فریاد بزرگ افتادم.. بهت میگفت متفکر.. البته قبل متفکر یادم نیست چی میذاشت..
و الان جوان متفکر صدات میزنم..
درود بر جوان متفکر..
طنز تلخی بود.. نمیدونم کی از بد بودن خسته میشیم که خوب باشیم..
شاد باشی برادر متفکر مغم..