يکشنبه ۲ دی
قلم شعری از مصطفی خادمی صفا
از دفتر عشق نو نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۰۹:۴۸ شماره ثبت ۱۲۸۱۶۰
بازدید : ۱۰۱ | نظرات : ۲
|
دفاتر شعر مصطفی خادمی صفا
آخرین اشعار ناب مصطفی خادمی صفا
|
برگ اشکی افتاد
رفتگر آنجا را
با قلم جارو کرد
ناگهان برف آمد
عاشقی بام دلش برفی شد
هر کسی بام دلش بیش بُوَد
تلخی کام دلش بیش بُوَد
زیر لب زمزمههایی افتاد
صحبت از توفان شد
مرغ حق هقهق کرد
گربهای جیغ کشید
روی کاغذ مگسِ شعر کسی پرپر شد
شاعرش قافیه را آه گرفت
آسمان ابری شد
ناگهان ماه گرفت
شاعر از شعر خودش می نالید
قلم از دستش رفت
هرچه دنبالش گشت
چیزی از عشق نیافت
قلمش پیدا شد
قلمش ارثیۀ رفتگری تنها شد
قلمش جارو شد
قلمش پارو شد
آن شب از شاخۀ چشمان کسی
برگ اشکی افتاد
رفتگر آنجا را
با قلم جارو کرد
ناگهان برف آمد
صحبت از توفان شد
صحبت از عرفان شد
صحبت از پایان شد
#شعر
۱۴۰۲/۱۲/۱۲
#نیمایی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
متفاوت