کربلا

درود بزرگوار
بسیار بجا و زیباست
به امید پیروزی خون بر شمشیر

بداهه ای ناقابل تقدیم شعرزیبای شما بزرگوار
راه حق، راه حسین بن علی ست
می سپاری سر پیِ آزادگی
راه او روچون که راهش حق بود
گرتو هستی در پی ایستادگی
امام حسین از مدینه که راه افتاد هر عملش معنی خاصی داشت با خانواده رفت تا یزید خانواده اش را نگیرد و اورا تسلیم کند
با زینب رفت که بفهماند زن در چه مقامی هست وبعداز او زینب رهبر بازماندگاه شد و به یزید گفت جز زیبایی چیز دیگری ندیده ام و شهر شام را باسحنرانیش بهم زد
از مدینه حرکت کرد چون میدانست که بازبر نمی گردد و با سپاهیان یزید برخورد خواهد کرددر سخن رانی هایش می گفت باز گشتی در راه نیست
رفت تا فداکاری های همراهان و برادرش عباس را در راه جنگ با ظلم به جهانیان نشان دهد
چرا امام حسین را آخرین نفر کشتند چون می خواست او را به تسلسم به کشانند ولی حسین لحظه به لحظه قوی تر و شادانتر می شد بطوری که آخر سر اورا جرات نکردن از جلو بزتتد واز مقاومت او می ترسیدن

علی اضغر را آورد که به او آب بدهند ولی آنها به بچه هم رحم نکردن و به جهانیان نشان داد که یزید و شمر ویاران به بچه هم رحم نمیکنند تا در تاریخ این بیرحمی آنها بماند

رقیه یک بچه کوچک شهر شام را بهم زد
اولین بار بود وقتی پسرش(علی اکبر) آمد که به میدان جنگ برود پدروپسر باخنده ازهم جدا شدن این را ابراهیم و نوح نکردن
وهزار حرکت دیگر که هر کدامش یک کتاب آموزنده میشود

سلام.....

درود بر شما و عشق حسینی تان