چهارشنبه ۳ بهمن
اشعار دفتر شعرِ صد میدان شاعر رسول دبیر (نافذ)
|
|
بهر هرآنچه مراد است انبساط
از فرازین اش چه پویی احتیاط
روشنی از روشن افکاران سزد
کو به خیل بیخ
|
|
|
|
|
دیگر نمیآید صدا با نور ورنگ او آشناست
دیگر نمیگردد جدا چون رغبتش فيض خداست
|
|
|
|
|
تنده روحدور اوچماغا سینماز قاناد
روح خیال تک اوچماغا یورقا
قالماسین من لیکده سنده اوزگه دن
|
|
|
|
|
پنبه شد هر رشته من مو به مو
|
|
|
|
|
بود هر جا منی اهریمنی هست
|
|
|
|
|
مشو تکرار بر هر تلخکامی
که در اندیشه وقدرت بنامی
|
|
|
|
|
بشکند دست حوادث که ترا کرد نشان
کاش آن لحظه میایستاد زمان
|
|
|
|
|
برقی که بر آمد از محبت
تابید ز مطلع مشیت
|
|
|
|
|
ما زری در دستهای زرگریم
در امور زندگی بازیگریم
|
|
|
|
|
دلتنگی های ذهن
قلم بشکست و دل دلتنگ جان شد
چه بگذارم هر انچه بود عیان شد
|
|
|
|
|
مرن به تیر تطاول که نابرابر است جدال
|
|
|
|
|
...تا سزاوار همه بودن شدم
از ظهورم لایق دیدن شدم
|
|
|
|
|
دور باد آنجا که خالی از صفاست
|
|
|
|
|
اثر از موثر آمد سبب از مسبب آراست
جمله طبع پنج پرده به تجلی است آشکارا
|
|
|