صفحه رسمی شاعر اصغر محمودی( مور )
|
 اصغر محمودی( مور )
|
تاریخ تولد: | جمعه ۱ فروردين ۱۳۵۹ |
برج تولد: |  |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۸ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۲۸۰ |
تا کنون 59 کاربر 133 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
دیگه جونی به تنم نیست
یه کویر خشک و خالی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۵۱۸۷ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش
نظرات: ۳
|
|
عشق
گفتن عین و شین و قاف نیست
عشق
رفتن به کوه قاف نیست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۵۰۰۴ در تاریخ سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ ۰۶:۲۸
نظرات: ۳
|
|
دیگه جونی به تنم نیست
یه کویر خشک و خالی
کاج مژمرده باغم
یه درخت نقش قالی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۳۵۸۹ در تاریخ سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ ۱۳:۰۴
نظرات: ۱۱
|
|
دهکده از نور خدا خالی نیست
کاج
سرسبزی آواز قناری دارد ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۰۷۶۴ در تاریخ جمعه ۱ تير ۱۴۰۳ ۱۲:۱۰
نظرات: ۴
|
|
دل من خانه خامی ست خراب
لب من تشنه جامی ست شراب ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۰۴۰۱۲ در تاریخ چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۰ ۰۸:۴۸
نظرات: ۱۶
مجموع ۳۹ پست فعال در ۸ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر اصغر محمودی( مور )
|
|
فراتاگون عصبانی از اینکه فوگان به هشدارش توجهی نکرده از دربار خارج شد . فوگان با اینکه از فناناپذیری خود مطمئن بود و ارتش قدرتمندی داشت به فکر فرو رفت .چگونه ممکن است من نابود شوم . ج
|
|
پنجشنبه ۵ فروردين ۱۴۰۰ ۰۵:۴۷
نظرات: ۱۰
|
|
هزاران سال پیش از این سرزمین پارسیان ، سرزمینی که همواره سرسبز و خرم بود و مردمانش در صلح و صفا زندگی می کردند مورد هجوم ارتشی خونخوار و تا دندان مسلحقرار گرفت . هر ارتشی یا پهلوانی پیش رویشان قرار می
|
|
سه شنبه ۳ فروردين ۱۴۰۰ ۰۴:۴۷
نظرات: ۵
|
|
روزی برای گردش به تپه های نزدیک شهر رفته بودم که سگی را در حال زجه و زاری دیدم . پرسیدم : چرا اینقدر ماتم زده و اندوهگینی ؟ گفت : از هم نوعان شما در این سرزمین . گفتم چگونه ؟&nbs
|
|
سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۳۹
نظرات: ۱
|
|
شب . تاریکی و سکوت . وهم و خیال . سردی تنهایی که مو بر تن سیخ می کرد . کوچه ، باریک و تنگ . انتهایش ، ناپیدا و گم . سیاهی دهان باز کرده بود تا مرا در خود هضم کند . تنها صدایی که به گوش می رسید خزیدن ب
|
|
يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۵:۴۲
نظرات: ۲