حضرت موسی (ع) در کوه طور در مناجات خود عرض کرد:
یا اله العالمین (ای خدای جهانیان) جواب آمد لبیک ! سپس عرض کرد :
یا اله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان) جواب شنید لبیک! سپس عرض کرد :
یا اله العاصین (ای خدای گنهکاران) ، این دفعه سه بار شنید :
لبیک ! لبیک ! لبیک ! موسی عرض کرد :
حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک ؟ به او خطاب شد :
عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند
ولی گنهکاران جز به فضل من پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند
به درگاه چه کسی پناه ببرند ...
منتخب القوامیس (ملا حبیب کاشانی) ص 268
یا اله العاصین..
به سوی تو بسیار دیر آمدم
ز اعمالِ صالح فقیر آمدم
من این عاصیِ شرمسارِ تو ام
به بانکِ عطا وامدارِ تو ام
خبر داری از سوزِ پنهانی ام
سرشکم گواهِ پشیمانی ام....
من این اشک ها را به صف کرده ام
دلم را سرای اسف کرده ام
سپاهِ ندامت به خط کرده ام
بگویم خدایا غلط کرده ام،
اگر جرم کردم به نادانی ام
به قهرت مکن خوار و زندانی ام
در آن روزِ حسرت عذابم مکن
خرابم تو دیگر خرابم مکن
ز عفوت ببخشا خطای مرا
نگهدار یا رب هوای مرا
به تو بسته ام بی نهایت امید
مگردان ز درگاهِ خود نا امید،،
خودت گفتی از جرم باز آ بیا
درِ مغفرت توبه کارا بیا
برای انابت بیا،دیر نیست
پناهندهِ من زمینگیر نیست....
به توبه اگر عبدِ من دیر نیست
بر این عمرِ کم وقتِ تأخیر نیست
جهان مثلِ یک زنگِ تفریح نیست
اجل چون رسد وقتِ تصحیح نیست
مبادا که امروز و فردا کنی
فریبِ شیاطین به دل جا کنی
مبادا به اغوا سرابت دهند
سرت را به گرمای غفلت نهند
که مرگ از نفس هست نزدیکتر
به حق می زند لحظه ای زنگِ در
ز سستی برون آی کاری بکن
خودت را به تقوای یاری بکن،
جهان مثلِ یک باغِ اندیشه است
در آن میوه اش حاصلِ ریشه است
به ریشه بپرداز و معنا ببین
درختِ تنومندِ رعنا ببین
جهان کشتزارِ عمل های توست
کتابی قطور از غزل های توست
هر آنچه سرایی نظر می دهند
به حسن و به عیبش خبر می دهند
غزل های خود را خودت نقد کن
و با بیتِ وجدانِ خود عقد کن
جهان مثلِ کوهی ست صعب العبور
مواظب شو از پرتگاهِ غرور
از آن چشمه اش معنویت بنوش
لباسِ اراده و ایمان بپوش
بپوشان به پاهای خود کفشِ صبر
بخوان نقشهِ راه از روی ابر
به دل فتح کن قلّهِ بندگی
ز اعمالِ نیکو در این زندگی
...
با احترام: مرتضی میرزادوست
درودبرشما
زیباقلم زدید